💔💐🥀🍁🌼🌼🍁🥀💐💔 💞 ❤ 💐 مادرم وقتی قصه می خواند یکی بود و یکی نبود آغازش بود و پایانش حتما به خانه می رسید. حالا شما هستی و ما نیستیم. نمی دانم چرا به خانه نمی رسیم. داستان ما، قهرمانش یک تنه خانه را نگه داشت و مردمش ترک خانه کرده اند. این روزها ولی؛ جایی هست که شاید می شود یکی بود یکی نبودمان را به خانه برسانیم. دور یک سفره بنشینیم و خدایمان را آنگونه عبادت کنیم که شما یادمان می دهی. دور سفره ای بنشینیم و آمین گوی دعایی باشیم که شما خوانده ای. 🌹مولای من یکی بود که شمایی. آن نبودم را، به نان و نمک این سفره ببخش. قهرمان خانه ما✋ می دانم هنوز این داستان ادامه دارد... اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 🌼 💯 @shohada_vamahdawiat 🔙