🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_شمس_الدین_غازی*
#نویسنده_غلامرضا_کافی*
#قسمت_چهل_یکم
🎙️به روایت محمد ترابی
راستی یادم رفت بگویم که اینبار برعکس خاطرات پیشین راوی بیرون متن ایستاده است؛ زیرا محمد زیاد کار داشت و میخواست مقدمات این کار را آماده کند و خیلی هماهنگی های دیگر گفتم مزاحمش نشویم.
البته محمد نام پرشمارگانیست در خاندان غازی، مثل ،محمد برادر کوچکتر و ،محمد شاعر خودمان که پسر برومند سید شمس الدین است و اما این محمد به حق میوه ی پای درخت است و خواهرزاده ای است به خالو برده خلقاً و
خُلقاً.
وقتی از دایی صحبت میکند ،حلاوت و حرارت را با هم در کام جان دارد.
اول از هر چیز میگوید که این کتاب را شهید خواسته که نوشته شود و ما هرچه تلاش کردیم نشد حیف شد مادربزرگ که قبل از دیدن کتاب کتاب عمرش بسته شد یعنی سال نود و دو هرجا اسم ،شهدا رسم شهدا و کتاب شهدا را میدید آهی میکشید و می گفت، چرا بچه ی من نیست دریغ که این آرزو را با خود به خاک برد و امید که اگر این ناقابل بی قلم به نتیجه رسید، خاطر آزرده ی مادر را التیامی باشد.
هم این که محمد اهل هنر و فرزانگی است مثل مجموع خاندان غازی که از مادر شهید که شعر می برادر بزرگتر گرفته، یعنی عبدالسلام که خوشنویس بزرگ و ناموری است در استان و فراتر تا دیگر برادران که در خوشنویسی و معرق دستی دارند و خواهر کوچکتر که شعر میگوید و داییها که شاعرند و شعری که بر سنگ قبر سید نقش بسته اثر طبع عبدالخالق غازی است که از شاعران سپیدان است خلاصه که فرهیختگی و فرزانگی در کنار دین ورزی و مردمداری از ویژگی های نمایان این خانواده است .و به گونه ای که محمد می گفت ،قبر سید رسول یعنی پدر سید شمس الدینی م نیز مادرش ، بلقیس ترابی، بسیار مورد احترام مردم حق شناس سپیدان است و بارها به اعتراف آمده اند که ما نذر آقا کرده این و بر سر قبر او حاجت گرفته این چیزی که همسر سید شمس الدین، به دلالت زنان همسایه و آشنای فامیل می گفت.
.
#ادامه_دارد ..
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*