25.27M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
🌹آیین رونمایی از کتاب 🌴بر اساس داستان زندگی شهید محمد اویسی 🌴برشی از کتاب : به محض اینکه نیم خیز شد تا خودش را به او برساند جنگنده اسرائیلی بالای سرش بود ، ثانیه بعد ماشین رفت روی هوا، بعد از صدای مهیبی که انگار پرده گوش هایش را پاره کرد همه جا ساکت شد ،سکوت مطلق، انگار که زمان ایستاده بود همانطور چهار چنگولی خیره شد به تکه آهن های خنجر مانندی که پیش رویش معلق بودند، تکه آهن داغ پوست صورتش را شکافت خاک و شن و خون پاشیده شد روی تمام هیکلش، دردو سوزش و صدای انفجار با هم به سمتش هجوم آورد، از جا پرید و دوید سمت ماشینی که می سوخت، تنها کاری که می توانست بکند این بود که با مشت هایش خاک را به پا شد روی ماشین ولی بعد از چند ثانیه دید که کارش هیچ معنایی ندارد تا مجسمه‌ای از پیکر سوخته شریف در میان در نیمه باز ماشینی که دیگر ماشین نبود باقی مانده بود ،کمی آن طرف‌ تر پای مصنوعی با آتشی که رویش افتاده بود گر می گرفت 👈فروش با تخفیف ۳۵/: فقط حضوری در انتشارات جمکران ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹ستاد کنگره ملی شهدای استان قم @shohadayeqom_ir