ا❁﷽❁ا 📖جواب شنیده بود: «صِرف جانبازی مجوز رفتن به سوریه نیست. » اما مگر مصطفی کسی بود که به این راحتی قانع شود؟ از تخصصش در آن سال‌های دفاع مقدس گفت؛ از پزشک‌یاری در واحد بهداری، تا قایق‌رانی و قایق‌سازی در یگان دریایی و رانندگی لودر و بولدوزر و بیل‌مکانیکی در واحد رزمی مهندسی. دست‌آخر هم التماس را چاشنی کرده بود و شماره تلفن گذاشته بود که هروقت نیرو لازم داشتند، با او تماس بگیرند. اما به همین راحتی نیرو به سور یه اعزام نمی‌کردند و او را سر می‌دواندند. آرزوی شهادت، داشت او را سر می‌دواند. تماس نگرفتند و او هم تماس نگرفت. آن شب پس از تمام‌شدن شیفت خادمیش در بارگاه کر یمه اهل‌بیت، رو کرده بود به گنبد طلایی ولی‌نعمتش و به او گفته بود: «دیگه به هیچ بنی‌بشری زنگ نمی‌زنم! این راه لیاقت می‌خواد که من ندارم. » 🔰شهدا را یاد کنیم، حتی با ذکر یک صلوات. 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/131524 🔺 🔻 🔸 🌹 ستاد کنگره ملی شهدای استان قم 📌به ما بپیوندید: http://zil.ink/shohadayeqom