برادری در مقابل برادر: عمروبن قرظه عمروبن قرظه، روز ششم محرم، از کوفه به خیل عاشقان ثارالله پیوست. برادرش علی بن قرظه نیز همراه سپاه عمر سعد به کربلا آمد. دو برادر رودرروی هم قرارگرفته بودند. عمرو برادر خود را نصیحت کرد تا شاید به سید الشهدا بپیوندد اما نپذیرفت. ظهر عاشورا که امام حسین (علیه السلام) به همراه اصحاب، نماز جماعت را به جا آوردند، عمرو و گروهی دیگر در صفی پیش روی نمازگزاران بستند تا از جان امام و اصحاب پاسداری کنند. نماز که به پایان رسید. عمرو بر زمین افتاد. نیم رمقی در او باقی مانده بود. وقتی سر خود را بر زانوی امام گذاشت، آخرین توانش را به کار برد و گفت: يا ابن رسول الله أ وفيت «آیا به پیمان خویش وفا کردم ای پسر پیامبر؟» 🚩امام حسین (علیه السلام) فرمودند: «آری عمرو، تو خوب یاری بودی. تو پیش از ما به بهشت رسیدی. سلام مرا به رسول خدا برسان. به او بگو که من نیز اندکی دیگر، به دیدارش خواهم شتافت.» 📗 محمدرضا سنگری، آِینه داران آفتاب، ج2، ص 939 تا 946 @sibtayn