📜نامه محمّد بن ابى بكر به معاويه بن ابى سفيان و جواب معاويه به نقل [شيخ مفيد از]ابو على احمد بن حسين بن احمد بن عمران در كتاب اختصاص، محمّد بن ابى بكر رضى اللّه عنه نامه‌اى به معاويه بن ابى سفيان به شرح زير نوشت: «خداوند به سبب جلالت و عظمت و سلطنت و قدرتش بر تمام مخلوقاتش و برترى براهينش، خلايق را آفريد نه از روى بيهودگى و نه به سبب ناتوانى در قدرتش و نه به جهت نياز به آنها. بلكه خداى سبحان آنها را براى بندگى خويش آفريد و برخى را گمراه و بعضى را هدايت يافته و گروهى را شقى و گروهى را سعادتمند قرار داد سپس با علمش محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم را برگزيد و به هم صحبتى خود انتخاب كرد و به خليلى خود برگرفت و به امانتدارى رسالتش مبعوث كرد و با وحى خود او را فرستاد و به عنوان رسولى صادق و هدايتگر و رهنما و بشارت دهنده و هشدار دهنده در امر خويش به او اعتماد كرد. اولين كسى كه دعوتش را پذيرفت و تصديق كرد و گردن نهاد و ايمان آورد و اظهار اسلام كرد و تسليم شد، برادرش و پسر عمو و صفى و وصى و وارث علم او و خليفه بعد از او كه با وحى خداى عز و جل به پيامبرش تعيين گرديده بود و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم بر خلافت او يعنى امير المؤمنين على بن ابى طالب تصريح كرد و او اسرار غيبى و مكتوم پيامبر را تصديق نمود و او را بر نزديكترين افراد خانواده‌اش ترجيح مى‌داد و از هر خطرى محافظت مى‌كرد و در هر واقعه هراسناكى يارى مى‌داد و با كسانى كه با او جنگيدند جنگيد و با آنان كه صلح كردند، مصالحه كرد و هميشه در لحظات ترس و گرسنگى و سختى و سستى جانش را پيش روى پيامبر تقديم مى‌كرد تا اين كه خداى تعالى دعوت او را آشكار ساخت و حجتش را تمام كرد. امّا تو گمراه را مى‌بينم كه بر او تفاخر مى‌كنى در حالى كه تو خودت هستى و او آن شخصيت پاكى است كه در هر حال پيشى گيرنده امت است او از همگان درستكارتر و صفاتش برتر و همسرش مخصوص‌تر و جايگاهش والاتر است كسى كه به هنگام مهاجرت پيامبر از چنگال دشمنانش روحش را به او تقديم كرد و در خوابگاه او خوابيد و جانش را به بهاى نجات پيامبر به خداوند فروخت. عموى او سرور شهيدان جنگ احد بود و پدرش مدافع رسول اللّه در برابر دشمنان خدا بود و تو همان هستى كه همراه پدرت پيوسته عليه آن‌ها آشوب بر پا مى‌كرديد و با گرد آوردن خيل مشركان براى خاموش ساختن نور الهى تلاش كرديد و با دادن پول و مال قبايل عرب را عليه آنان بسيج مى‌كرديد. پدرت بر همين رويه مرد و تو جانشينش شدى و آن چه گواه بر اين اعمال توست آمدن و پناه جستن بقيه احزاب شرك و سران نفاق و دشمنى با رسول خدا و اهل بيتش به نزد توست و آن چه شاهد بر فضيلت آشكار على و سبقت ديرينه‌اش در اسلام است ياوران اوست همان كسانى كه خداى تعالى در قرآن مجيد از آنان و فضايلشان ياد كرده و مهاجرين و انصار را ستوده است و گروه‌هايى از ايشان پياده و سواره در كنار او هستند و با شمشيرهايشان مى‌جنگند و در دفاع از او خونشان را مى‌ريزند و به نظر آنها فضيلت در پيروى از او و شقاوت در مخالفت با امر اوست. واى بر تو و باز هم واى بر تو! چگونه خود را با على برابر مى‌كنى در حالى كه او برادر رسول خدا و پدر فرزندان او و شريكش در خير و شرّ امور است و تو دشمن رسول خدا و پسر دشمنش هستى، پس از باطل خويش بهره گير چرا كه پسر عاص تو را به عمق گمراهيت مى‌كشاند گويا مهلت تو به پايان رسيده و مكر و حيله‌ات سست گشته است بدان كه با پروردگارت مكر كرده‌اى كه خودت را از مكر او در امان مى‌دانستى و از رحمت الهى دور شده‌اى و اينك خداوند در كمين توست ولى تو هنوز در غرور و عناد با او هستى و ما به يارى خدا و رسول و اهل بيت رسول اللّه از تو بى نيازيم. وَ اَلسَّلاٰمُ عَلىٰ مَنِ اِتَّبَعَ اَلْهُدىٰ » . 📕الاختصاص،121. مروج الذهب للمسعودي ج2 ص59 ، @Sibtayn