✅آیا می دانید هدف از تشکیل لشکری به فرماندهی اسامه توسط نبی اکرم صلی الله علیه و اله در اخرین روزهای حیاتشان چه بود ؟ 💠امیرمومنان علی علیه السلام می فرماید : رسول خدا صلی الله علیه و اله در زندگانى خود مرا زمامدار و فرمانگزار همه امت خويش كرد و از همه كسانى كه در حضورش بودند براى من بيعت گرفت تا سخن مرا بشنوند و فرمان مرا بپذيرند و بحاضران سفارش داد اين موضوع را بغائبين برسانند... چون رسول خدا به مرضى كه در آن وفات كرد دچار شد فرمان داد كه لشكرى بفرماندهى اسامة بن زيد از مدينه بيرون روند هر كس از قريش و اوس و خزرج و ديگران كه احتمال مي داد بيعت مرا بشكند و با من مخالفت كند و هر كس بخاطر اينكه پدر با پسر يا برادر يا خويشش را كشته بودم و با من دشمن بود زير پرچم اسامه جمع آورى كرد و تمام مهاجر و انصار و مسلمانان ضعيف العقيده و منافقين را به آنها پيوست تا كه فقط‍‌ يك دسته مردمان پاكدل و با ايمان در حضورش باشند و هيچ كدام سخن نفرت آميزى بروى من نگويند و مرا از خلافت و زمامدارى رعيت پس از پيغمبر باز ندارند، آخر كلام پيغمبر كه براى اداره امر امتش فرمود اين بود كه لشكر اسامه را گسيل داريد هيچ كس از افراد زير فرماندهى او از او تخلف نورزد، سفارش و دستور اكيد در اين موضوع صادر فرمود با اين همه چون پيغمبر(صلّى الله عليه و آله)از دنيا رفت به وضع غير منتظرى دانستم همان مردانى را كه پيغمبر زير فرماندهى اسامه از مدينه بيرون فرستاده بود پادگان خود را رها كردند و مخالفت دستور رسول خدا را نمودند و آن همه سفارشى كه در بارۀ ملازمت پرچم اسامه نموده بود زير پا گذاردند و او را تنها رها كرده و دوان دوان به مدينه آمدند تا پيمان خلافت مرا كه با پيغمبر بسته بودند نقض كنند و عهد خدا و رسول را بشكنند و با داد و فرياد براى خود پيشوائى معين كنند بدون آنكه هيچ كس از افراد خاندان عبد المطلب را در اين موضوع شركت دهند و از او نظرى بخواهند، منظور اساسى اين بود كه بيعت مرا رد كنند آنان در اين كار بودند و من در كار بر داشتن جنازۀ رسول خدا بودم و نمي توانستم بكار ديگرى بپردازم زيرا برداشتن جنازۀ آن حضرت بر هر كارى مقدم بود و سر آمد همه كارها بشمار مي رفت 📗الخصال ، شیخ صدوق ج۲ ص۳۶۴ @Sibtayn