🏴بعد از نماز صبح به سجده می رفت و تا اذان ظهر سر از سجده بر نمی داشت -احمد بن عبد اللّٰه قروىّ‌ از قول پدرش چنين نقل كرده است: روزى به نزد فضل بن ربيع رفتم.فضل بر بام خانه نشسته بود. ▪️به من گفت:نزديك‌تر بيا، به او نزديك شدم، ▪️فضل به من گفت كه داخل اطاقى از خانۀ روبرو را نگاه كنم. من هم نگاه كردم. ▪️پرسيد:چه مى‌بينى‌؟ ▫️گفتم:پارچه‌اى مى‌بينم كه به كنارى انداخته‌اند، ▪️فضل گفت:بهتر نگاه كن، ▫️خوب دقّت كردم و گفتم:مردى است در حال سجده، ▪️پرسيد:او را مى‌شناسى‌؟ ▫️گفتم:نه. ▪️گفت:او،سرور و مولاى تو است. ▫️ گفتم:مولاى من كيست‌؟ ▪️در پاسخ گفت:اكنون خودت را براى من به نادانى مى‌زنى‌؟ ▫️گفتم:نه،من خود را به نادانى نمى‌زنم،بلكه براى خود،مولا و سرورى نمى‌شناسم، ▪️فضل گفت:او موسى بن جعفر است،من شب و روز مواظب او هستم و هميشه او را بر همين وضعيّت كه برايت مى‌گويم مى‌بينم: نماز صبح را مى‌خواند پس مدّتى تا طلوع آفتاب مشغول به تعقيب نماز مى‌شود،سپس به سجده مى‌رود و تا اذان ظهر در سجده مى‌ماند و كسى را گماشته است تا وقت اذان را به او يادآورى كند،نمى‌دانم چه موقع،آن غلام،به او خبر مى‌دهد كه ظهر شده است ولى مى‌بينم ناگهان از جايش برخاسته و بدون تجديد وضوء مشغول نماز شده است،از همين جا مى‌فهمم كه در اين مدّت كه در سجده بوده،نه به خواب رفته،و نه چرت زده است، بهر حال،به همين حالت ادامه مى‌دهد تا از نماز عصر فارغ شود،و چون نمازش تمام مى‌شود به سجده مى‌رود و تا غروب آفتاب در سجده باقى مى‌ماند، وقتى خورشيد غروب كرد سر از سجده برداشته و بدون تجديد وضو نماز مغرب را مى‌خواند و همين طور مشغول نماز و تعقيب است تا از نماز عشاء فارغ شود. بعد از نماز با قدرى غذای پخته كه برايش مى‌آورند،افطار مى‌كند، و تجديد وضو كرده و دوباره به سجده مى‌رود،آنگاه سر بر مى‌دارد و مختصرى مى‌خوابد،سپس بيدار مى‌شود و تجديد وضو مى‌كند و تا اذان صبح در دل شب به نماز مى‌ايستد، و نمى‌دانم چه موقع غلام به او خبر مى‌دهد كه صبح شده است ولى مى‌بينم به نماز صبح ايستاده است،و از زمانى كه او را نزد من آورده‌اند،روش او به همين منوال است. 📗عيون الأخبار ج۱ ص۱۰۶ 📙الأمالی (للصدوق) ج۱ ص۱۴۶ @sibtayn