این که معلم‌ها را شمع و چراغ می‌دانند که نور می‌دهند و روشن می‌کنند و می‌سوزند، غلط نیست. اما کلیشه‌ای و کارت پستالی‌ست. از همان‌ها که هی تکراری خریدم و تقدیم کردیم. تعریف معلم را که من و تو بلد نیستیم. باید وضو بگیریم و زانو بزنیم و زُل به کلام وحی، تا خدا بفهماندمان ارج و قرب معلمی را. خدا در سوره‌ی الرحمن بسم الله الرحمن الرحیم را که گفته حرف را کشانده به مهربانی عام و فراگیرش. خیر و مهری که به همه می‌رسد حتی عاصی و طاغی. آیه‌ی دومش "عَلّمَ القرآن" است. یعنی خدا قرآن را یاد داد. تعلیم کرد. آموخت. خدا معلم شد. سرچشمه‌ی بسیط و وسیع محبت خدا از شاهراه معلمی به بندگان رسید و می‌رسد. پروردگار آموزگاربودنش را صدرِ سوره آورده که یادمان بماند به هرکجا رسیده‌ایم از کجا آب می‌خورد. یادمان نرود اگر "یُعَلّمُکُم مَالَمْ تَکُونُوا تَعلَمون"ی اتفاق نمی‌افتاد روزگار نابسامان و نخواستنی از رویمان رد می‌شد. یادمان نرود منشِ گشاددستانه‌ی معلمْ به خیزاندن، سبز و آبادمان کرد. معلم بایر ببیند، دایر می‌کند. اصلا من اتفاقی نمی‌دانم تلاقی اردیبهشت و دست‌بوسی از معلم را. معلم مِثلِ بهار است. منشش به رویاندن است. عادت و خصلتش به رشد رساندن است. به جوانه کاشتن. به بار و ثمر رساندن حالش را خوب می‌کند. معلم مظهرِ مَرحَمتِ خاص خداست. تمام‌قد سپاسگزارم، دست‌بوس و دست‌به دعا، و هرچه احترام و اکرام می‌دانم تقدیم همه‌ی معلم‌های تاریخ کنم بالاخص: پدر آموزگارم که گَردِ سفیدِ موهایش، یادگارِ گَردِ گچ است، مادر همیشه و همه‌وقت مربی‌ام، و تمام اساتید معظم و محتشمم. ١٢ اردیبهشت ١۴٠٢ @siminpourmahmoud https://eitaa.com/joinchat/1282867510C0e9a850038