گل چو خندید محال است دگر غنچه شود سر چو آشفته شد از عشق، به سامان نشود فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن اسلوب معادله گل: تشخیص و استعاره مکنیه خندیدن گل: کنایه از شکوفایی سر: مجاز شود، نشود: تضاد گل ، غنچه: مراعات نظیر @simorgh1001