همه بدانند من سرباز امام خامنه‌ای هستم! حالا بهتر می‌فهمیدم که چرا سید حسن نصرالله به عنوان ادامه دهنده راه امام موسی صدر شناخته می‌شود. رابطه آن دو با هم یک رابطه الهی بود. ایشان گفت: زمانی که من نجف بودم، خواب دیدم امام موسی صدر برای شرکت در مراسمی از مدرسه ما دعوت کرده است. من و یک نفر دیگر لبیک گفتیم. مراسم در یک بیابان بود! امام موسی صدر هم در یک اتاق خیلی قدیمی، روی زمین بدون عمامه نشسته بود. خیلی هم خسته و ناراحت به نظر می‌رسید. سید حسن نصرالله ادامه داد: تعجب کردیم که مردم نیستند. به دل ما افتاد که شاید کسی می‌خواهد امام موسی صدر را بکشد. یک فرد قد بلند آمد که من فکر کردم او قرار است امام موسی را بکشد. بعد گفتند نماز جماعت بخوانیم. در نماز، آن فرد قد بلند، امام موسی صدر را کشت. من هم بعد از نماز قاتل را کشتم. شنیده بودم که اهل دلی گفته: سید حسن نصرالله ادامه دهنده رهبری امام موسی صدر در لبنان است. سید تایید کرد. حالا همه آن پیش بینی درست از آب در آمده بود. اما سید حسن، فقط امام خامنه‌ای را می دید و از ایشان می‌گفت. مثل روزهای بعد از پیروزی در جنگ ۳۳ روزه و اوج عزت ایشان، وقتی به ایران آمد، دست رهبر حکیم انقلاب اسلامی را بوسید و گفت: می خواستم با نفسم مبارزه کنم؛ و همه بدانند که من سرباز امام خامنه‌ای هستم. رویه سید حسن نصرالله هنوز هم همان بود و در هر نشستی از عظمت حضرت آقا می‌گفت. امام خامنه‌ای نیز می‌فرمودند: هر چیزی که مایه شناخت و تکریم بیشتر آن سید عزیز شود، خوب و برای من مطلوب است. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: علی شیرازی. https://eitaa.com/sirefarzanegan