eitaa logo
سیره فرزانگان
1.4هزار دنبال‌کننده
470 عکس
238 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
10.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سه خاطره جالب و مفید از استاد قرائتی! ۱- خاطره درباره تاسیس ستاد اقامه نماز در حضور رهبر معظم انقلاب ۲- خاطره‌ای از حجره گرفتن در قم از آیت الله العظمی گلپایگانی ۳- خاطره‌ای در مورد تفکر ضد آخوندی ملی گرایان. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کشکول ناب حوزوی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بر مزار استاد حکیم الهی قمشه‌ای! 🔺 آیت الله جوادی آملی در حال شستشو و زیارت مزار حکیم الهی قمشه ای... آیت الله العظمی جوادی آملی فرمودند: مرحوم استادمان آقای حکیم مهدی الهی قمشه‌ای را خدا غریق رحمت کند! ایشان می‌فرمودند: فردوسی اگر ماند، برای آن لطایف شعری‌‌اش ماند: ▫️میازار موری که دانه کش است ▫️که جان دارد و جان شیرین خوش است بعد فرمودند: من لطیف ‌تر از او گفتم هر کس که دلی دارد، یک مور نیازارد کآن مور هم از دلبر، دارد اثری بر دل ➖ مزار حکیم الهی قمشه ای واقع در قبرستان وادی السّلام شهر مقدّس قم می باشد... سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال هِدَایَةُ المُتَعَلِّمِيٖنْ. https://eitaa.com/sirefarzanegan
مقداری از مسائل را در خواب حل می‌کردم! بنده خودم از مرحوم علامه طباطبایی شنيدم که می‌فرمودند: زمانی‌ که ما در نجف بوديم، در هنگام تابستان به خاطر اين‌که هوای کوفه معتدل‌تر بود، به آن‌جا می‌رفتيم و من در آن‌جا به کارهای منطقی مشغول بودم و فلسفه را تحليل منطقی می‌کردم. ايشان می‌فرمودند: وقتی می‌خوابيدم، مقداری از مسائل را در خواب حل می‌کردم و در خواب آن‌ها را متوجه می‌شدم و می‌فهميدم. معلوم می‌شود که نفس انسان اين‌گونه است و اين‌که حضرت امام عرض می‌کنند: «خداوندا آينه دل را به نور اخلاص روشنی بخش»؛ [ مقدمه کتاب اربعین تألیف مرحوم امام ] در خصوص همين مطالب است؛ يعنی نفس انسان به جایی می‌رسد که خوابش نيز در اختيار عقل او قرار می‌گيرد، در اختيار تحصيلات حوزوی يا دانشگاهی‌اش قرار می‌گيرد و در خواب نيز مشغول انجام کار می‌شود. خداوند اين‌چنين قلب و عقلی به انسان مرحمت فرموده است. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال سیدالعلما مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی https://eitaa.com/sirefarzanegan
جان من هزاران بار فدای جان ارزشمند شما باد! علی شیرازی: در روز جمعه ۲۵ بهمن در جلسه‌ای که با حاج قاسم در منزلش داشتم، از او به خاطر سخنرانی زیبایش در روز حفاظت و عشقش به شهدا تشکر کردم. در روز ۲۶ بهمن نیز جلسه‌ای با هم داشتیم. امام خامنه‌ای در ملاقات روز یکشنبه ۶ بهمن به من فرمودند: شما نباید به سوریه بروید. اگر حادثه‌ای پیش بیاید، چه کسی جبران می‌کند! همین موضوع را به حاجی گفتم و از او خواستم که مواظب جانش باشد. به او گفتم: آقا نگران جان شمایند. در یک نامه کوتاهی، معظم له این نگرانی را به حاجی نوشتند. حاج قاسم نیز در نامه‌ای به آقا نوشتند: جان ناقابل من ارزش نگرانی شما را ندارد، جان من هزاران بار فدای جان ارزشمند شما باد! به خاطر همین نگرانی حضرت آقا و نوع محبتی که ایشان به حاجی داشتند،‌ بارها به او گفتم: حاضرم فدایت شوم، چون می‌دانم با رفتن تو آقا خیلی می‌سوزند. در آن جلسه دوستانه از حاج قاسم خواستم تا برای حفظ جانش بیشتر رعایت مسائل حفاظتی را بنماید. در ادامه جلسه وی گفت: باید روحانیتِ بیشتری به سوریه اعزام شوند، تا روی معنویت رزمندگان کار جدی‌تری انجام بگیرد. حاج قاسم کار معنوی را مهم و اصل می‌دانستند. از دغدغه‌هایش عمق نگاه الهی او را می‌یافتم و بر او درود می‌فرستادم. هر ماه برای سلامتی‌اش یک گوسفند ذبح می‌کردم. خیلی دوستش داشتم. یک روز در جلسه دو نفره‌امان گفت: در دیدار با حضرت آقا به ایشان گفتم: چرا نمی‌گذارید شیرازی به سوریه برود؟ بگذارید برود و شهید بشود و راحت شویم! آقا فرمودند: ولی شیرازی تو را خیلی دوست دارد! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال علی شیرازی https://eitaa.com/sirefarzanegan
به یغما بردن کتب و اسناد خطی! برگی از دفتر خاطرات مرحوم آیت الله حاج شیخ ابوالحسن ایازی: روزی در محضر حضرت استاد آیت الله میرزا باقر زنجانی بودم، فرمودند: اروپایی‌ها همه سرمایه‌های ما را بردند حتی ذخایر علمی و کتاب‌های خطّی مصنفین و مؤلفین ما را که به خط خود آنها نوشته شده بود، به قیمت ناچیزی خریدند و به کتاب‌خانه‌های خود بردند. ما اگر بخواهیم کتابی چاپ کنیم و به تصحیح نیاز باشد، نسخه اصلی که به خط مؤلف نوشته شده در دسترس نیست، بلکه باید انگلستان مسافرت کنیم و در کتابخانه‌های آن جا کپی برداریم. سپس فرمودند: در همین نجف ورثه مرحوم محدث نوری (استاد حاج شیخ عباس قمی) اعلان نمودند که کتاب‌های نسخه اصلی و کتاب‌های دیگر در معرض فروش قرار می‌گیرد و به حراج گذاشته می‌شود. در آن زمان معمول بود در یکی از میدان‌ها مشتریان و خریداران کتاب، اجتماع می‌کردند و گاهی از خارج نجف نیز شرکت می‌کردند، به ویژه برای یهودیان که در بغداد بودند، کتاب‌ها را به مزایده می‌گذاشتند. می‌فرمودند: وقتی شنیدم بعضی اهل علم را آگاه کردم و حتی به بعضی از مراجع نیز اطلاع دادم و عرض کردم شما کسانی را بفرستید که در مزایده شرکت کنند، می‌ترسم اجانب این کتاب‌ها را خریداری کنند و به اروپا ببرند. خلاصه روز موعود رفتیم شرکت کردیم. کتاب‌ها یک یک به مزایده گذاشته شد، بعضی از آنها را در مزایده قدرت خرید داشتیم و خریداری نمودیم ولی متاسفانه از تألیفات آن مرحوم که نسخه اصل بود و به خط شریف محدّث نوری نگاشته شده بود، به قدری یهودیان در مزایده بالا بردند که ما توان خرید نداشتیم و آنها خریدند و آن عتیقه‌های گران بها را به کتابخانه‌های بزرگ اروپا منتقل نمودند! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال ایازی از ملکوت https://eitaa.com/sirefarzanegan
با توسل به امام موسی بن جعفر شفا یافتم! علامه سید مرتضی عسکری می‌فرمودند: در ایامی که در سامرا بودم به مرض حصبه مبتلا شدم و هرچه در آنجا معالجه نمودم، مفید واقع نشد مادرم با برادرانم مرا از سامرّه به کاظمین برای معالجه آوردند و در آنجا نزدیک صحن مطهر، یک اتاق در مسافرخانه تهیه و در آنجا به معالجه من پرداختند. این معالجات مؤثر واقع نشد و من بیهوش افتاده بودم. وقتی از معالجه اطبای کاظمین مایوس شدند، یک روز به بغداد رفته و یک طبیب را برای من به کاظمین آوردند. همین که طبیب نزدیک بستر من آمد و می‌خواست مشغول معاینه شود، من در اتاق احساس سنگینی کردم و بی‌اختیار چشمم را باز کردم، دیدم خوکی بر سر من آمده است! بی، اختیار آب دهان خود را به صورتش پرتاب کردم. طبیب گفت: چه می‌کنی، چه می‌کنی؟ من دکترم، من دکترم! خلاصه نسخه‌ای را تهیه کرد که ابدا مؤثر واقع نشد و من لحظات آخر عمرم را سپری می‌کردم. تا اینکه دیدم حضرت عزرائیل با لباس سفید و بسیار زیبا و خوشرو و خوش منظره و خوش قیافه برمن وارد شد و پس از او پنج‌ تن، حضرت رسول اکرم و حضرت امیر المومنین و حضرت فاطمه زهرا و حضرت امام حسن و حضرت امام حسین علیهم السلام به ترتیب وارد شدند و همه نشستند و به من تسکین دادند و من مشغول صحبت کردن با آنها شدم و آنها نیز مشغول گفتگو با هم بودند. در این حال که من به صورت ظاهرا بیهوش افتاده بودم، دیدم مادرم پریشان از پله‌های مسافرخانه بالا رفته و رو به گنبد حضرت موسی بن جعفر عرض کرد: یا موسی بن جعفر! من به خاطر شما بچه‌ام را اینجا آوردم، شما راضی هستید بچه‌ام را اینجا دفن کنند و من تنها برگردم؟! حاشا و کلا! همین که مادرم با حضرت موسی بن جعفر مشغول تکلم بود، دیدم آن حضرت به اتاق ما تشریف آوردند. و به رسول خدا عرض کردند: خواهش می‌کنم تقاضای مادر این سید را بپذیرید. حضرت رسول الله رو کردند به جناب عزرائیل و فرمودند: برو تا زمانی که خداوند مقرر فرماید. خداوند به واسطه توسل مادرش، عمر او را تمدید کرده است. ما هم می رویم ان شاءالله برای موقع دیگر. مادرم از پله‌ها پایین آمد و من نشستم آن قدر از دست مادرم عصبانی بودم که حد نداشت. به مادرم گفتم: چرا این کار را کردی؟ من داشتم با پیامبر، امیرالمومنین و حضرت فاطمه و حسنین علیهم السلام می‌رفتم، تو آمدی جلوی ما را گرفتی، نگذاشتی حرکت کنیم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: معاد شناسی، سید محمد حسین حسینی طهرانی، ج ۱، نشر حکمت، و مرزدار مکتب اهلبیت- سیری در زندگانی علامه سید مرتضی عسکری، ص ۶۱، محمد باقر ادیبی لاریجانی، نشر دانشکده اصول الدین. https://eitaa.com/sirefarzanegan
🏴🏴🏴🏴 شهادت حضرت امام موسی بن جعفر الکاظم علیهماالسلام را به محضر انور حضرت صاحب الزمان علیه‌السلام ، شیعیان و محبین آل‌الله تسلیت عرض می‌کنیم. ✨ صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه منْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی شَجَرَةِ الطُّورِ، و الکتابِ المَسطُورِ، و البَیتِ المَعمورِ، و السِّرِ المَستورِ، و آیةِ النُّور، کَلیم أیمَنِ الإمامة، مَنشأِ الشَّرَفِ و الکَرامةِ، نُور مِصباحِ الأرواح، جَلاء زُجاجةِ الأشباحِ، ماء التَّخمیرِ الأربعینَ، غایةِ مِعراجِ الیَقین، إکسیرِ فِلِزّاتِ العُرفاء، مِعیارِ نُقُودِ الأصفِیاءِ، مَرکَز الأئمَّة العَلَویَّة، مَحوَرِ الفَلَکِ المُصطَفَویّة، الآمِرِ للصُّوَرِ و الأشکال بِقَبول الإصطِبارِ و الإنتِقال، النُّور الأنور، موسَی بن جعفرٍ، علیه صلوات الله العَلیِّ الأکبر. https://eitaa.com/sirefarzanegan
وا می‌کند بر روی ما، بن‌بست‌ها را باب الحوائج شد، بگیرد دست‌ها را قاسم صرافان https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 حکایت عجیب فرهاد میرزا و عنایت حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام به او! https://eitaa.com/sirefarzanegan
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصیف متواضعانه آیت الله جوادی آملی از تفسیر هشتاد جلدی تسنیم این تفسیر تسنیم محصول حوزه است! https://eitaa.com/sirefarzanegan
لباس اولیا خدا بی اثر نمی‌باشد! روزی در محضر حضرت علّامه طباطبایی رضوان اللّٰه سبحانه و تعالیٰ عليه ـ صحبت خرقهٔ صوفيان شد. ايشان فرمودند: «در مواردی که شنيده شده، بی‌اثر نبوده.» مجلس که از افراد خالی شد بنده عرض کردم: لطف کرده قبائی از قباهايتان را به بنده بدهيد! فرمودند: عصری تشريف بياوريد. موقع عصر که رفتم و در زدم، خادم ايشان قبائی آورد. گفتم: برگردانيد به آقا! خادم رفت و حضرت علّامه خودشان تشريف آوردند و با دست مبارکشان آن قبا را به بنده دادند و در همان حال فرمودند: بارك اللّٰه لك فيه! و نيز بعد از آن، وقت ديگری از ايشان تقاضای پيرهنی از پيرهن‌هايشان را نمودم. رفتند و پيراهنی آوردند، والحمد للّٰه ربّ العالمين. اين ناچيز گويد: پيغمبر اکرم ـ صلّی اللّٰه علیه وآله وسلّم ـ بُردهٔ خودشان را صله می‌دادند. و اين داستان معروف است: بعد از اينکه دعبل، قصيدهٔ خودش را برای حضرت امام رضا ـ علیه السّلام ـ خواند، تقاضای پيراهنی از آن حضرت نمود، و حضرت لباسی را به او دادند که فرمودند: در اين لباس، هزار ختم قرآن خوانده‌ام. حاصل، لباس گرفتن از پيغمبر و ائمّهٔ طاهرين در تواريخ ثبت و ضبط شده است، و از اولياء خدا، سنّتی بوده است. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۱۴-۲۱۳، نشر دانشگاه علامه طباطبایی. https://eitaa.com/sirefarzanegan