ترجیح میدهم در قم، کارگری کنم، ولی از وجوه شرعی استفاده نکنم!
منزل ما یوسفآباد بود، ساعت ده شب که عازم منزل بودم، دیدم یک روحانی مُسِن با خانمش ایستاده است. سوارشان کردم. شغلش سرباغبانیِ یک مجموعه بزرگ بود و از این جهت که روحانی بود برای من تعجب برانگیز شد.
باب صحبت باز شد. او مرا شناخت که نوه علامه طباطبایی هستم و برایم تعریف کرد:
من طلبه بودم و سیوطی را خوانده بودم و از لحاظ مالی خیلی مشکل داشتم. لذا خدمت علامه طباطبایی رسیدم و به ایشان گفتم:
چکار کنم؟ ایشان فرمودند:
اگر برای خدا سیوطی خواندهای، زیاد هم خواندهای و اگر برای دنیا خواندهای، خیلی کم خواندهای و بعد فرمودند:
منِ طباطبایی ترجیح میدهم در قم کارگری کنم، ولی از وجوه شرعی نخورم!
این حرف باعث شد که من به تهران بیایم و صبح تا ظهر باغبانی کنم، و عصرها در حوزه درس بخوانم و به مسجد بروم.
مرحوم علامه حتی در شدت فشارها یک ریال هم از وجوهات استفاده نکردند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری ایکنا، گفتگو با امیر حسین مناقبی- نوه علامه طباطبایی- ۱۴۰۱/۸/۲۶.
https://t.me/sireyefarzanegan