🔻بخوان با من از رزم «گردآفرید»
به افتخار پرافتخارترین بانوی ورزش ایران
زنی بود برسان گُردی سوار
همیشه به جنگاندرون نامدار
کجا نام او بود گردآفرید
که چون او ز مادر نیامد پدید
چنان ننگش آمد ز کار هجیر
که شد لالهرنگش به کردار قیر
بپوشید درع سواران جنگ
نبود اندر آن کار جای درنگ
نهان کرد گیسو به زیر زره
بزد بر سر ترگ رومی گره
فرود آمد از دژ به کردار شیر
کمر بر میان، بادپایی به زیر
به پیش سپاه اندر آمد چو گرد
چو رعد خروشان یکی ویله کرد
ناهید کیانی امروز رعد خروشان و ستارۀ جاودان ورزش بانوان ایران شد. او هم نخستین زنی شد که در تاریخ المپیک ایران به فینال راه یافت هم نخستین زنی که توانست دروازۀ برنزی را پشت سر گذارد و مدال نقره المپیک را برای ایران بهدستآورد. و فراموش نکنیم او به اندازۀ یک ملت، هدف جنگ رسانهای و روانی ایرانستیزان داخل و خارج بود، که اگر این نبود چهبسا اکنون دو طلا به گردن داشت.
در المپیک قبل که ناهید کیانی و کیمیا علیزاده رو در روی هم قرار گرفتند بعضی رسانهها نبرد آنان را به نبرد رستم و سهراب در شاهنامه تشبیه کردند. گزارشگر ورزشی امشب تلویزیون هم مدام ناهید کیانی را تهمینه مینامید. اما به نظر من در هردو رزم ناهید کیانی (با این نام عمیقا ایرانی) در قصههای شاهنامه بیش از همه یادآور قصۀ گردآفرید است. چرا؟
۱ گردآفرید جزو معدود زنان پهلوان و جنگجوی ایران در شاهنامه است و موجب شگفتی دشمنان:
شگفت آمدش گفت از ایران سپاه
چنین دختر آید به آوردگاه
۲ گردآفرید دختری شریف و اخلاقگراست که اصول خود را زیر پا نمیگذارد
۳ گردآفرید برای نام و ننگ و ثروت و شهرت نمیجنگد، بلکه زنیست که اگر به میدان رزم میرود برای وطن و از سر عشق و غیرت شدیدش به ایران است:
چنان ننگش آمد ز کار هجیر
که شد لالهرنگش به کردار قیر
۴ گردآفرید برای وطنش حاضر میشود از تمایلات فردی و عشق به یک قهرمان ثروتمند و فرماندۀ دوستداشتنی لشکر دشمن چشم بپوشد
۵ گردآفرید زیر فشار روانی شدید از تهاجمات نظامی و غیرنظامی دشمن است:
درِ باره بگشاد گرد آفرید
تن خسته و بسته بر دژ کشید
در دژ ببستند و غمگین شدند
پر از غم دل و دیده خونین شدند
۶ گردآفرید باید در برابر هموطنی مبارزه کند که متاسفانه جنگجوی سپاه دشمن شده!
۷ گردآفرید در رزم موی خود را از چشم نامحرمان میپوشاند! :
نهان کرد گیسو به زیر زره
بزد بر سر ترگ رومی گره
۸ و سرانجام گردآفرید موفق میشود نهتنها پاکدامنی و بدن خود را از چنگ بیگانه بلکه یکی از مهمترین مرزها و دژهای ایران را هم با نبرد دلیرانه و هم با تدبیر هوشمندانه نجات دهد:
فراوان بخندید گردآفرید
به باره برآمد، سپه بنگرید
چو سهراب را دید بر پشت زین
چنین گفت کای شاه ترکان چین!
چرا رنجه گشتی چنین؟ بازگرد
هم از آمدن هم ز دشت نبرد
بخندید و او را به افسوس گفت:
که ترکان از ایران نیابند جفت!
▪️ابیات همه از نسخهٔ دقیق خالقی مطلق نقل شدند
شاهنامه همواره خواندنی و آموختنیست و همواره با سرشت و سرنوشت ایرانی همراه است:
این بود قصۀ کهن زن ایرانی
و این است حکایت امروز زن ایرانی!
@FihMaFih