بینوایان
#ویکتور_هوگو قدیمی ترین نامی که از یک داستان در ذهن ما است و البته بسیار پر آوازه...
و احتمالا همین آوازه آن باعث شده که اهمیت خواندن این رمان از ذوق خواندن آن بیشتر باشد. و خب به نظر همین اهمیت باعث میشود که نسخههای خلاصه این رمان بلند بالا و طولانی رواج یابد و حتی پرداختن هوگو به اینهمه جزئیات در رمانش بیهوده و ملال آور شود.
هوگو ناشران را از خلاصهنویسی رمانش منع کرد و حتی اجازه نداد تا گلچینی از داستان را پیش از محصولات چاپی خود منتشر کنند. او به ناشران سفارش کرد تا مخاطبان یاد آثار کوتاه گذشته او را به این کتاب پیوند بزنند و این رویکرد را پیشنهاد کرد: «
ویکتور هـوگو چه کاری در گوژپشت نوتردام برای دنیای گوتیک انجام داد، او این دنیای مدرن را در بینوایان کامل کردهاست».
خود هوگو در پی برانگیختن ذوقی برای خواندن اثر در مردمان بود و به نحوی از معرفی و شرح اثرش تفره میرفت تا شاید این ذوق برای مخاطب ایجاد شود...
بله درست است... فقط ذوق است که میتواند این انگیزه را برای خواندن این رمان در انسان ایجاد کند. ذوقی که شاید ندانیم منبع آن از کجاست و باید سررشته آن را در زندگیهایمان بگیریم... خاصه در دنیایی که همه چیز دست به دست هم داده تا انسان ذوقی برای زندگی نداشته باشد و به طمعِ زنده بودن بسنده کند.
حالا مدتی است ذوق خواندن این رمان را داریم و یکی دو جلسهای هم محفل جمع خوانی آن را راه انداختهایم. اگر مایل بودید به
#هیئت_کتاب ما بیایید و یا اگر خواستید به صورت آنلاین صوت این محفل را پیگیری کنید.
#گرم_کتاب
@skybook