. خون ایران مجموعه گفتگوهایی بود که بیشتر از آنکه بافته های خود را در اختیار یکدیگر بگذاریم، از آنچه در شهادت حاج قاسم بر ما گذشته بود، گفتیم و شنیدیم. بیش از چهل گفتگو داشتیم که هرکدام لطائف و ظرائفی دارد. گویی در این گفتگوها این ضربان قلبهایمان بود که می شنیدیم. نمی دانم این خون است که جوشش دارد و قلب را به حرکت وا می دارد، یا قلب است که خون را به جوشش می‌اندازد. هر چه بود خون ایران سخن گفتن قلب‌ها بود. تفکر به رسم مشهور سخن منطق گفتن و براساس متد پژوهش، چیدن کلمات است. اما تفکر یافتن است و تفصیل دادن آن. یافتن کار قلب است و تفصیل کار عقل. اگر قلب چیزی درنیابد عقل موهومات می‌بافد و اگر عقل آنچه قلب یافته است را تفصیل ندهد حاصلی برای انسان نمی‌ماند. پس انسان قلبی میخواهد تا تعقل کند. خون ایران شاهدی است بر این انسان که در حال تولد است. انسانی که سخنان انتزاعی نمی‌گوید تا نشانه بن بست‌ها باشد بلکه سخن راهگشاست که به خاک نمی افتد، و راه آینده را نشان می‌دهد. در ادامه نیز همچنان در انتظار چنین گفتگوهایی هستیم تا در ایام الله از امیدواری قلب‌ها برای آینده بگوییم. قلب‌هایی که جوشش خون ایران آنها را به تپش واداشته است... شاید کسانی باشند که بگویند این گونه سخن گفتن عیب‌ها و نقص‌ها را می‌پوشاند، آری! ما به امید خدای غفار الذنوب و ستار العیوب سخن می‌گوییم. @soha_sima