@soltannasir { درد و دل سلطان نصیری 18} ادامه...👇 یکی از اساتید علوم غریبه که در شهر طهران ساکن می باشند و در وادی همزاد تخصص ویژه دارند. و با کمک این علوم به کسب و کار خویش برکت داده و ثروتی هنگفت را از راه کاملاً حلال بدست آورده است. و سی سال در الازهر مصر علوم حوزوی تدریس می نموده اند. و در علوم غریبه نزد بسیاری از علمای عرب و ایرانی شاگردی نموده اند. و در ایران هفت سال در محضر علامه طباطبایی فلسفه نیز خوانده اند . جناب حاج اسماعیل ... می باشند . در محضر ایشان بزرگان مختلف کشوری و لشکری حضور می یابند. روزی دو تن از بزرگان سپاه و ارتش _که همگی شما خوانندگان عزیز این دو فرد را می شناسید. _ به نزدشان آمده بودند. و می گفتند ما در کشور مشکل داریم دعا کنید. ایشان قرآن خویش را به سوی آنان گرفت و گفت : هر زمان به دستورات این کتاب عمل نمودید و مشکل داشتید به سراغ بنده بیایید. و سپس شروع نمودند از گارد جاودان رژیم پهلوی و آن دوران تعریف نمودند که چقدر آن دوران خوب بود. و شما فلان کردید . فکر می کنید ایشان طرفدار نظام شاهنشاهی بودند ? در پاسخ باید بگویم خیر ایشان تنها می خواستند این افراد مراجعه کننده لشکری را امتحان نمایند. که تحمل می نمایند و یا واکنش نشان می دهند. زیرا نظامیان معمولاً سریع واکنش نشان می دهند. و گرنه ایشان با مسئولین کشور در حیطهٔ مبارزه با صهیونیسم جهانی و به طور خاص مبارزه با قبالیست های جحود همکاری می نمایند. و منزل ایشان محل رفت و آمد بزرگان کشوری و لشکری است. همچنین در نظر داشته باشید ایشان این سخنان را در مقابل بعضی از مراجعه کنندگان خویش که مردم عادی بودند بیان می نمودند. آری بسیاری از اساتید اینگونه رفتار می نمایند. استاد نیازی به شما ندارد. وی دانشی دارد که شما بدان نیاز دارید. پس اگر می خواهید بیاموزید. باید اخلاق اساتید را تحمل نمایید. «حکایتی در بارهٔ تحصیل علم برای یافتن پاسخ سوالات شخصی» مرحوم «محقق» محمد خواجوی بی شک یکی از بزرگان معاصر ما در علم تصوف و عرفان اسلامی و حکمت صدرایی، بودند که آثار ملاصدرا و شیخ اکبر ابن عربی و شیخ کبیر صدرالدین قونیوی را از زبان تازی به پارسی ترجمه نمودند. فراز هایی از مصاحبه جناب مهندس حسین مفید مدیر انتشارات مولی را با ایشان که در مقدمه کتاب ترجمه اسرار الآیات ملاصدرا آمده می آوریم : 👇 { مفید : آقای خواجوی شما از جمله متفکرین، مترجمین و مصحّحینی هستید که علی رغم اینکه بسیار پرکار بوده اید و کتابهای زیادی را تصحیح و یا ترجمه کرده اید و هر یک از آن کتابها، کتابهایی بسیار مهم و مرجع بوده اند اما کمتر جایی در مطبوعات و یا در جاهای دیگر مطرح شده اید و علاقمندان به کتابهای فلسفی و عرفانی و خوانندگان کتابهای شما کمتر با شخص جنابعالی آشنایی دارند و من به عنوان کسی که شخصاً هم با شما و هم با خوانندگان کتابهای شما در تماس هستم مکرر با این سوال مواجه شده ام که این آقای خواجوی کی هستند? کجا درس خوانده اند و سوالاتی از این قبیل .. بنابراین لطفاً خودتان را معرفی کنید و مختصری از زندگی خود را توضیح دهید و همینطور بفرمائید که چطور می شود این همه کار مهم را بی سر و صدا انجام داد? استاد خواجوی: بسم الله الرحمن الرحیم با تشکر از عنایتهای حضرتعالی و خوانندگان کتابهای حقیر، بنده چون اصولاً اگر حمل بر تنزیه نفس نباشد فردی منزوی و گوشه گیر هستم، این بود که از هر مصاحبه چه مطبوعاتی و چه تلویزیونی و غیرها طفره می رفتم. تا اینکه با اصرار جناب آقای دهباشی مدیر مجله کلک و جنابعالی که اکثر کتب من را چاپ و منتشر می فرمایید این مصاحبه را با کمال امتنان پذیرفتم. بنده در سال 1313 خورشیدی در شهر تهران متولد شدم. در خانواده ای مذهبی و نسبتاً مرفه تولد یافتم کلاسهای دبستان را در دبستان کسری واقع در امیریه چهار راه گمرک و دبستان نشاط در خیابان حاج عبدالصمد، چهار راه معز السلطان و دوره دبیرستان را در دبیرستان رهنما خیابان فرهنگ کوچه خدایارخان به پایان رساندم. چون پدرم تاجر و بازاری بود اصرار به کسب و کار داشت و حقیر چون هنوز خود و استعدادهای خویش را درک نکرده بودم در کشمکش بودم. نه شغل دنیوی را می پذیرفتم و نه درس دبیرستان و دانشگاه را، تا آنکه به ناچار به کار بازار مشغول شدم. مفید: در تجارتخانه پدرتان در چه کاری مشغول بودید? خواجوی: پدرم صادرات و واردات داشت. در واردات نمایندگی چراغهای. زنبوری پتروماکس و آهن آلات و صادرات فرش، و در کنار آن مطالعات کتب مختلف ادبی و دینی را ادامه می دادم تا آنکه در طی مطالعاتم مجموعه کتابهای «عطار نیشابوری» را تمامی خوانده مخصوصاً «تذکره الاولیاء» که بسیار نظرم را جلب می نمود و حالاتی برایم حاصل می شد، تا آنکه به مثنوی مولانا «آن دریای عظیم» راه پیدا کردم . } ادامه دارد ... @soltannasir 📖