eitaa logo
سلطان نصیر
3.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
444 ویدیو
247 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir    { وجه باطنی میرزا حسینعلی نوری (بهاالله)  } {...سرانجام به خاطر بالا گرفتن تشنّج و اختلاف در جامعه ی بابی، بهاء الله بغداد را ترک کرد تا به قول خود محل اختلاف اصحاب نباشد (۱۰ آوریل ۱۸۵۴) وی مدت دو سال در عزلت به طور ناشناس و به اسم درویش محمد، در لباس درویشی در کوه های سلیمانیه در میان کُردها بسر برد. اقامت بهاء الله در کُردستان توجه و احترام بزرگان کُرد و رهبران دینی ایشان را به او جلب کرد و روابط دوستانه ای بین بهاء الله و آنان ایجاد شد. " در بازگشت از کردستان (۱۹ مارس ۱۸۵۶) وی عملاً نقش بارزتری در رهبری جامعه ی بابی ایفا کرد و به تدریج جامعه ای منسجم و مورد احترام همگان بوجود آورد. به طوری که اسناد ما گواه است از این زمان به بعد بود که توجه مقامات کنسولی ایران به وضع بابیان و ازدیاد تعداد آنان جلب شد و در گزارشهای ایشان به استانبول و ایران بازتاب یافت بهاء الله به شهادت همه ی کسانی از ایرانیان و غیر ایرانیان که او را ملاقات نموده و شرحی بجای گذارده اند جاذبه و کلامی نافذ داشت و شخصی با اراده، آینده نگر و نوگرا بود. } (منبع کتاب از طهران تا عکا ص ۹۱ نوشته عباس امانت، فریدون وهمن) {پ ن نویسندگان کتاب از طهران تا عکا در همان ص ۹۱: برای شرح اقامت بهاء الله در کردستان و روابط صمیمانه ی بهاء الله با رهبران فرقه ی صوفیان نقشبندیه مجددیه از جمله شیخ عثمان و ارادت خاص او به بهاء الله نک 132 Shoghi Efendi GPB در اواخر میلادی جمال نیز جمال نبز  پژوهشگر کُرد که آن زمان در دانشگاه آزاد برلين مشغول تحقیق بود برای ایراد یک سخنرانی به دانشگاه کپنهاگ دعوت شد و به پیشنهاد خود موضوع حضور بهاء الله را در کُردستان مورد بحث قرار داد سخنان او مويد نفوذ و احترام فوق العاده بهاء الله در میان کُردهای نقشبندیه بود تا حدی که اظهار داشت اطاقی که بهاء الله در آن اقامت داشته هنوز از سوی کُردان با احترام به همان حال نگاهداری می شود و مقدّس شمرده می شود. وی هم چنین به سندی از بهاء الله اشاره کرد که در آن وی شیوه ی مشورت بین کُردان را - برای جلوگیری از جنگ و نزاع - به آنان پیشنهاد کرده بود. همراه با تشکیل شوراهایی که بعداً از سوی او در آثارش به صورت تأسیس بیت عدل خصوصی [محفل روحانی] مطرح شد. } نکته ۱ : شوقی افندی نتیجه بهاالله در کتاب قرن بدیع به ارادت شیخ عثمان نقشبندی و شیخ عبدالرحمن قادری که یکصد هزار مرید داشته و شیخ اسماعیل رئیس طریقه خالدیه (احتمالا از داعیه داران  طریقه مولانا خالد نقشبندی) به بهاالله لعنت الله علیه اشاره می نماید. همچنین وی ادعا می نماید میرزاحسینعلی نوری به درخواست صوفیه آن نواحی فتوحات مکیه ابن عربی را بی آنکه حتی یکبار خوانده باشد برای صوفیه اهل سنت شرح می دهد و گره از مشکلاتش باز می نماید و در بعضی جاها به محی الدین نیز تعریض می زند. فارغ از ادعاهای گزاف و غلو آمیز شوقی افندی در حق جد خویش اما همانگونه که در پی نوشت کتاب از طهران تا عکا نقل کردیم جمال نبز محقق کُرد می گوید اتاقی که بهاالله در آن بوده هنوز توسط عامه مردم مقدس شمرده می شود. پس این نشان می دهد که شاید شرح مشکلات فتوحات مکیه و ارادت بی حد و حصر و مریدوار مشایخ طریقه صوفیه نقشبندیه و قادریه به حسینعلی نوری غلو باشد. اما به نظر ارتباط حسینعلی نوری با مشایخ نقشبندیه و قادریه آن نواحی و مورد احترام بودن وی درست باشد. و این در نوع خود سوال برانگیز است آیا این مشایخ نمی دانستند که حسینعلی نوری یک مبلغ بابی هست که در زی درویشی بسر می برده است؟! اگر می دانستند پس احترام به وی دیگر چه بوده ؟! آیا از دعاوی نفس پر انانیت وی بی خبر بودند ؟! حسینعلی نوری پس از آن دوران دوساله حضور در ناحیه کوه های سلیمانیه است که کم کم تغییر رویه می دهد و کم کم دعاوی جدیدی را در آثار خویش مطرح می نماید. نکته ۲: اما مسئله دیگری که باید بدان توجه کرد جغرافیای مناطق کُرد نشین  است که به نوعی یک جغرافیای مغانه است. به نظر می آید که این جغرافیا نیز بستر مناسبی برای چنین مسائلی است. اساسا این جغرافیای خاص، جغرافیای شریعت مابانه ای نیست و به مانند جغرافیای قم یا اصفهان روح شریعت گرایی از نوع بسته اش را ندارد. می توان از گذشته های دور تا همین عصر امروز این مهم را نشان داد که چه افرادی از آن جغرافیا یا با سفر به آن جغرافیا دین و آیین و طریقه و فرقه و ...‌ بوجود آوردند. (با خوب یا بد بودن این افراد یا دین و آیین و طریقه شان کار ندارم) برای مثال شاید خیلی ها به این نکته توجه ننمایند که از معاصرین هم فردی چون پیمان فتاحی رهبر جمعیت آل یاسین یا محمدعلی طاهری بنیانگذار عرفان (جعلی) حلقه نیز به نوعی اهل آن جغرافیا بوده اند. این برای ما در مبحث خاک شناسی معنوی بسیار مهم است. ادامه...👇 @soltannasir
تصویر میرزاحسینعلی نوری ملقب به بهاالله ادامه...👇 نکته ۳ : عزیه نوری در کتاب تنبیه النائمین می نویسد که میرزا حسینعلی نوری پس از بازگشت از سفر به سلیمانیه به تحصیل علوم غریبه پرداخت. البته به نظر می آید که شاید وی با علوم غریبه آشنایی داشته اما چون فاقد کرامات و خرق عادات خاص و شاذ بوده برای پیشبر دعوی نبوت و دین ابداعی خویش به خرق عادت نیاز داشته و سعی نموده این مهم را از طریق علوم غریبه و خفیه جبران نماید. مطالعه آثار حسینعلی نوری نشان می دهد که وی با علم حروف و اعداد و کیمیا و طلاسم آشنایی نسبتا خوبی داشته است. اما هدف از نقل این مطلب این بود که بعضی افراد نسبت به حسینعلی نوری نگاهی ساده انگارانه دارند. وی اهل ریاضت و تا حدودی اهل فضل بوده و با علوم خفیه آشنایی داشته که توانسته دیانتی جعلی را ابداع نماید که اکنون چند میلیون پیرو در سرتاسر جهان دارد. @soltannasir
{چون کشتی نزدیک ساحل شد (ساحل دریای سیاه) من به کشتیبان گفتم همین جا می خواهم پیاده شوم. او قبول کرد، پیاده شدم. کلیسایی در نظرم آمد به سوی آن رفتم. راهبی دیدم. در یکی از دیوارهای کلیسا نقش مرد عربی بود که عمامه ای بر سر و شمشیری به کمر و نیزه ای بر دست داشت و پیش او 👈چراغی افروخته بود. از راهب پرسیدم: این نقش چیست ؟ گفت: تصویر 《علی پیغمبر》 است. من تعجب کردم. آن شب را در کلیسا به سر بردیم و جوجه ای طبخ کردیم لیکن خوردن نتوانستیم، چه آن را از کشتی آورده بودیم و عفونت دریا هر چه در کشتی داشتیم همه را خراب کرده بود. }(سفرنامه ابن بطوطه جلد ۱ ترجمه محمدعلی موحد ص ۳۷۱ نشر کارنامه چاپ سال ۹۵) پ ن : محمدعلی موحد مصحح کتاب در تعلیقات این بخش به نقل از گیب می آورد که منظور از علی پیغمبر همان ایلیای (الیاس) نبی است. که به نظر درست می آید. اما تصویر مردی با عمامه عربی و شمشیر به نظر متعلق به حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام بوده است که مسیحیان در کلیسایی در ساحل دریای سیاه شمایل حضرتش را بر دیوارهای کلیسا نقاشی کرده بودند. و وی را با عنوان ایلیای (علی) نبی می شناختند. @soltannasir
پیش نویس.pdf
170.1K
متن پیش نویس توافق پیشنهادی آتش بس غزه؛ مصوب شده در دوحه @Muhallell
سلطان نصیر
متن پیش نویس توافق پیشنهادی آتش بس غزه؛ مصوب شده در دوحه @Muhallell
اگر این شروط اجرایی شود بدون شک می توان آن را یک پیروزی برای مقاومت فلسطین در نظر گرفت که با دستان تقریبا خالی مقاومت کردند و تا همین روزهای آخر منتهی به توافق هم از صهیونیستها تلفات می گرفتند. هر چند که رژیم صهیونیستی هیچ افقی نسبت به آینده در غزه پیش روی خود نداشت. اما نتانیاهو برای باقی ماندن در عرصه سیاست به جنگ نیاز دارد باید دید چه قول و قراری توسط آمریکایی ها به این جنایتکاران داده شده که راضی به توافق شدند ؟! @soltannasir
سلطان نصیر
{چون کشتی نزدیک ساحل شد (ساحل دریای سیاه) من به کشتیبان گفتم همین جا می خواهم پیاده شوم. او قبول کرد
@soltannasir   { گزارش ابن بطوطه از سفر به نجف اشرف ۱ } {از قادسیه حرکت کردیم و به شهر نجف که مدفن علی بن ابی طالب (علیه السلام) است رسیدیم. این شهر نیکو در زمینی پهناور و سخت واقع شده است و یکی از بهترین و پر جمعیت ترین شهرهای عراق می باشد که بازارهای خوب و تمیز دارد. از باب الحضرة وارد نجف شدیم و بعد از عبور از بازار بقالان و طباخان و خبازان به بازار میوه فروشان و خیاطان و قیصریه و بازار عطاران رسیدیم. آخر بازار عطاران باب حضرت است و قبری که معتقدند از آن [حضرت] علی [علیه السلام] می باشد در این محل است. رو به روی مقبره مدارس و زوایا و 👈خانقاه هایی قرار دارد که دایر و با رونق می باشد. دیوارهای مقبره از کاشی ست که چیزی همانند زلیج (لاجورد، کاشی لاجوردی =محمدعلی موحد) اما از حیث جلا و نقش زیباتر از آن است. از باب حضرت وارد مدرسه بزرگی می شوند که طلاب و صوفیان شیعه در آن سکونت دارند. در این مدرسه از هزار مسافر تازه وارد تا سه روز پذیرایی می شود و هر روز دو بار غذایی مرکب از نان و گوشت و خرما به مهمانان می دهند. از مدرسه وارد باب القُبّه می شوند. حاجبان و نقیبان و سرایداران در این محل مراقب زوارند و چون کسی برای زیارت وارد می شود به نسبت وضع و مقام او همگی آن جماعت یا یکی از آنها بلند می شوند و با او در آستانه حرم می ایستند و اذن دخول می خوانند به این مضمون 《به فرمان شما ای امیرالمومنین، این عبد ضعیف اذن می خواهد به روضه علیه وارد شود. اگر اذن می فرمایید که بیاید وگرنه بازگردد، و اگر او اهلیت و شایستگی این مقام را ندارد باری شما اهلیت کرامت و عفو و اغماض را دارید》. سپس اشارت می کنند که زایر آستانه را ببوسد و آنگاه داخل حرم بشود. این آستانه و دو طرف چارچوبه در ورودی از نقره است. داخل حرم به انواع فرشهای ابریشمین و غیره مفروش است و قندیلهای بزرگ و کوچک از طلا و نقره در آن آویخته، در وسط حرم مصطبه ی چارگوشی ست که با تخته پوشیده و بر آن صفحات طلای پرنقش و نگار که در ساختن آن کمال استادی و مهارت را به کار برده اند با میخهای نقره فرو کوفته اند چنان که از هیچ جهت چیزی از چوب نمودار نیست. ارتفاع مصطبه(سکو، تخت) کمتر از ارتفاع قامت آدمی ست و در روی آن سه قبر هست که می گویند یکی از آن آدم (صفی الله) و دیگری از آن نوح (نجی الله) و سومی از آن علی (ولی الله) است و بین این سه قبر در تشت های زرین و سیمین گلاب و مشک و انواع عطریات دیگر گذاشته اند که زوار دست خود را در آن فرو برده به عنوان تبرک برسر و روی خود می کشند. درِ دیگر حرم که آن هم آستانه ی نقره ای دارد و پرده های ابریشمین الوان بر آن آویخته است به سوی مسجدی باز میشود که آن خود چهار در دارد و هر چهار در دارای آستانه های نقره و پرده های ابریشم می باشد. داخل مسجد نیز فرش های عالی انداخته اند و دیوارها و سقف آن با پرده های حریر مستور است. مردم شهر همه بر مذهب رافضی اند. از این روضه کرامت ها ظاهر می شود و از همین جا بر آنان ثابت شده که قبر علی ابن ابی طالب (علیه السلام) در آن واقع است. از جمله آن که در شب بیست و هفتم رجب که لَيْلَةُ الْمَحْیا نامیده می شود، بیماران زمین گیر را از عراقین و خراسان و فارس و روم به آنجا می آورند و بدین گونه سی چهل بیمار گرد می آیند. بیماران را پس از نماز خفتن روی ضریح مقدس جای میدهند و خود در انتظار شفا یافتن آنان به نماز و ذکر و تلاوت و زیارت می پردازند. چون نیمی یا در حدود دو پاره از شب گذشت همه بیماران صحیح و سالم « لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله» گویان از جای بر می خیزند. این حکایت در میان آنان به حد استفاضه رسیده و گرچه من خود آن شب را درک نکردم داستان آن را از اشخاص مورد اعتماد شنیدم و در مدرسه حرم سه تن از این اشخاص را دیدم که هر سه زمین گیر بودند: یکی از روم آمده بود و دیگری از اصفهان و سومی از خراسان. از حال شان جویا شدم، گفتند امسال به لیلة المحیا نرسیده اند و منتظرند که سال آینده آن را درک کنند. در این شب مردم از شهرهای مختلف در نجف گرد می آیند و بازار بزرگی در شهر برپا می شود که تا مدت ده روز برقرار می ماند. } ادامه...👇 @soltannasir
@soltannasir   { گزارش ابن بطوطه از سفر به نجف اشرف ۲ } ادامه...👇 {در شهر نجف نه مأمور عوارض و مالیات هست و نه والی. تمام کارهای شهر دست نقیب الاشراف است. اهل نجف تجارت پیشه اند و در اقطار جهان به مسافرت و بازرگانی می پردازند. به 👈شجاعت و 👈سخاوت موصوف اند، کسی که در پناه آنان سفر کند مشکلی نمی بیند. من با آنان هم سفر بوده و معاشرت شان را 👈دلپذیر یافته ام، اما درباره علی رضی الله عنه، غلو می کنند. برخی از مردم عراق یا جاهای دیگر که بیمار می شوند برای شفای خود نذر می کنند. مثلاً اگر کسی از ناحیه سَر دچار مرضی می شود از طلا یا نقره چیزی به شکل سر آدمی می سازد و به روضه علی می آورد. نقیب این نذرها را در خزانه حرم می گذارد. همچنین آنها که دست یا پا یا یکی دیگر از اعضای بدنشان آسیبی دیده چیزی به 👈شکل همان عضو به عنوان نذر به خزانه هدیه می کنند. موجودی این خزانه آنچنان هنگفت است که قابل ضبط نیست. نقيب الاشراف از سوی پادشاه عراق تعیین می شود و نزد پادشاه مقامی بلند و منزلتی رفیع دارد. هنگام مسافرت نقیب تشریفات خاصی را که برای امرای بزرگ مرسوم است در حق او هم مرعی میدارند و عَلَم ها و طبل ها با او به راه می اندازند و بر در خانه او هر صبح و شام طبل خانه (نوبتی) فرو می کوبند.  حاکم شهر جز او نیست و مالیاتی از مردم، نه برای سلطان و نه برای کسی دیگر گرفته نمی شود. نقیب نجف هنگام مسافرت من به آن شهر نظام الدين حسين بن تاج الدين آوی بود. (آوه شهری ست در عراق عجم که سکنه آن رافضی مذهب اند). }(سفرنامه ابن بطوطه جلد اول ترجمه محمدعلی موحد چاپ ۱۴۰۱ نشر کارنامه ص ۲۲۳ الی ۲۲۵) نکته ۱: همانگونه که ملاحظه می نمایید در سفرنامه ابن بطوطه به وجود خانقاه هایی در نجف اشرف و حضور آزادانه صوفیان شیعه در مدارس آن شهر اشاره می شود. این مطلب نشان دهنده این مهم است که نجف اشراف در نیمه اول قرن هشتم که ابن بطوطه از آن دیدار می نماید وضع بسیار بهتری نسبت به همین یک قرن پیش داشته که مرجع تقلید وقت یعنی آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی شاگرد آیت الله سید علی قاضی جناب آیت الحق سید حسن مسقطی را تبعید می نمایند و خود جناب قاضی هم که هم فقیه و مجتهد بودند به جرم صوفی بودن متحمل انواع آزارها و تهمت ها می شدند. حتی شاید بتوان وضع نجف اشرف در آن زمان را بهتر از وضع فعلی آن دانست. همچنین این مطلب نشان می دهد که حداقل بین علما و مجتهدین شیعه ساکن در نجف اشرف در آن زمان با این صوفیان دشمنی ای از جنس آنچه بعدها در تاریخ تشیع می بینیم در میان نبوده است. نکته ۲:  اینکه این صوفیان شیعه دقیقا چه کسانی بودند بسیار محل تامل است ! فرض اول این است که این صوفیان شیعه گروهی مستقل از نحله های رایج صوفیه که ما در تاریخ تصوف می شناسیم بوده اند ؟! اگر اینگونه است چه بر سرشان آمده ؟! پاسخ بخش دوم احتمالا این است که یا در دل تاریخ گم و خاموش شده اند و یا اینکه با ظهور دولت شیعه صفوی و رواج طریقه های شیعه بدان طریقه ها پیوسته اند و در دل این طریقه ها حل شده اند. چنانچه بعضی طرق صوفیه اهل سنت خود به چنین سرنوشتی دچار شدند یعنی یا از بین رفتند یا به دیگر طریقه ها پیوستند. پ ن : در مورد وجود صوفیان شیعه می توان مدارک بیشتری نشان داد اما متاسفانه از این مدارک هم چیز خاصی بدست نمی آید. اما فرض دوم این است که اینها گروهی از صوفیان جعفری مذهب بودند که مریدان مشایخ شناخته شده تصوف در آن دوران بوده اند. اگر اینچنین است کدام مشایخ ؟ و کدام طرایق ؟ می دانیم که در هنگام سفر ابن بطوطه هنوز شیخ عبدالله یافعی در قید حیات بوده و شاه نعمت الله ولی کرمانی متولد حدود ۷۳۰ هجری قمری و پیروان طریقت ایشان یعنی نعمت اللهیه نمی توانند ربطی به این صوفیان داشته باشند. همچنین در هنگام سفر ابن بطوطه پسر عبدالرحمن اسفراینی در بغداد بر مسند ارشاد نشسته بود و طبیعتا شیخ علاالدوله سمنانی (وفات ۷۳۷ هجری) و پیروان جنابش که بعدها دو شاخه از صوفیان شیعه را تشکیل دادند یعنی نوربخشیه (کمیلیه) و ذهبیه (پیروان سیدعبدالله برزش آبادی) احتمالا نمی توانند ربطی به این صوفیان شیعه داشته باشند. این احتمال وجود دارد که حداقل یکی از این خانقاه ها متعلق به شیخ صفی الدین اردبیلی (۶۵۰_ ۷۳۵ ) و طریقه وی بوده باشد. هر چند سندی برای آن ندارم اما می دانیم که شیخ صفی الدین اردبیلی در مصر و سوریه و یمن و چین و ترکستان هم خانقاه داشته است. این احتمال وجود دارد که خود شیخ صفی الدین اردبیلی از همان زمان حرکت خویش را برای ترویج طریقت در نجف اشرف و در میان شیعیان آغاز نموده باشد. ادامه...👇 @soltannasir
@soltannasir   { گزارش ابن بطوطه از سفر به نجف اشرف ۳} ادامه...👇 نکته ۳ : به سنت خواندن اذن دخول در  زمان سفر ابن بطوطه توجه نمایید. هر چند که محقیقین و افرادی که با کتاب سر و کار دارند بخوبی می دانند که زیارت خواندن و اذن دخول از خود ائمه اطهار علیهم السلام باقی مانده است. اما مخالفین مذهب حقه تشیع در محیط های مجازی بعضا آن را ابداع علمای شیعه در دوره صفویه می دانند. نکته ۴: به این نکته توجه نمایید قبر حضرت نوح نجی الله و آدم صفی الله در آن زمان هم طبق اعتقاد شیعیان در نجف اشرف وجود داشته است. نکته ۵ : ابن بطوطه به غلط می گوید از کرامت های این روضه بر شیعیان ثابت شده که قبر مطهر امیرالمومنین علی علیه السلام در نجف است. حال آنکه امام ناطق جعفر صادق علیه السلام این مهم را که تا آن زمان جز برای صاحبین سر ائمه آشکار نبوده برای عموم شیعیان آشکار نمودند. می توانید بعضی اسناد این مطلب را در نشانی زیر مطالعه نمایید: 👇 https://fa.wikifeqh.ir/%D8%A2%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D8%B1_%D8%B4%D8%AF%D9%86_%D9%82%D8%A8%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%B9%D9%84%DB%8C نکته ۶ : به کرامت های خاص روضه امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام در شب مبعث رسول اکرم صلوات الله علیه (لیله المحیا) توجه نمایید. شبی که وحی توسط ال گیبور (جبرئیل) از مصدر باب ولایت علوی حضرت حق بر رسول اکرم صلوات الله علیه نازل شد. نکته ۷: اینکه بازار شیعیان در نجف اشرف از شب مبعث به مدت ده روز آغاز می شود. تقریبا ما را به تاریخ هفتم شعبان می رساند که طبق بعضی روایت ها میلاد مولی الموحدین علی علیه السلام در این تاریخ بوده است. پ ن : اگر ده روز را از شب ۲۷ رجب محاسبه کنیم به شرطی که رجب را ۲۹ روزه بدانیم پایان آن شب هفتم شعبان خواهد بود. نکته ۸: به سنت شاکله سازی شیعیان برای نذر کردن و شفا گرفتن توجه نمایید. در علوم غریبه و خفیه چه از نوع آنچه در تمدن اسلامی وجود دارد و چه از نوع یهودی و غربی و شرقی و آفریقایی آن شاکله سازی برای آسیب رساندن به فرد یک رسم کهن است که به نظر می آید با ساختن یک شاکله از فرد، جادوگر نیروی جادوی خویش را به عالم مثال منفصل می فرستد تا از آنجا بر عالم مثال متصل فرد به طور پنهانی تاثیر بگذارد و فرد را بیمار کند یا به عضوی از وی آسیب بزند. رسم شاکله سازی شیعیان برای نذر خویش و شفا گرفتن فارغ از اینکه مستند به روایات باشد یا نباشد به نظر امری صحیح و تاثیر گذار است. پایان @soltannasir
تصویر کارت ماه از مجموعه تاروت (کارت شماره ۱۸) 🔶در نمادپردازی این کارت، ملاحظه می نمایید که خرچنگی در پایین درون آب قرار دارد که نشان دهنده برج سرطان (خرچنگ) است که این برج در علم تنجیم جز بروج آبی است همچنین به ماه منسوب است. یعنی کوکب آن ماه است.  دو سگ در کنار جاده ای قرار دارند. که به نظر نشان دهنده دو صورت فلکی سگ بزرگ و سگ کوچک می باشند که تقریبا در آسمان شب در پایین برج سرطان قرار دارند. اما در بین این دو سگ راهی وجود دارد که به دروازه ای منتهی می شود. به نظر اینگونه می آید که این راه، راه پدرانه (نیاکان) است که در انقلاب تابستانی باز می شود. و این انقلاب تابستانی در حال حاضر هنگامی رخ می دهد که خورشید می خواهد وارد برج سرطان شود. اگر به تصویر ماه نگاه نمایید. شما در آسمان خورشید را ملاحظه می نمایید که درون آن هلال ماه قرار دارد. که این خود می تواند دلیلی بر مدعای ما باشد. پ ن : راه نیاکان در مسیر جنوبی قرار دارد و راهی است که در اساطیر هند یم آن را نخستین بار طی کرد و پادشاه عالم اموات شد. @soltannasir
این یک تصویر قدیمی مورد استفاده در کانال بوده که البته چندان کیفیت آن مناسب نیست. اما باز برای کمک به فهم موقعیت کارت ماه از مجموعه کارت های تاروت مناسب است. نقطه قرمز موقعیت برج سرطان یا خرچنگ است که برجی آبی است و به ماه منسوب است. مسیر زرد رنگ هم موقعیت تقریبی مسیری است که از بین دو صورت فلکی کلب اکبر و کلب اصغر به سمت جنوب یا سرزمین نیاکان باز می شود. @soltannasir
هدایت شده از سلطان نصیر
پیشتر گفته ام و اکنون نیز می گویم کارت های تاروت توسط انجمن های مخفی اروپایی نظیر دیر صهیون و ... طراحی شده است و استفاده از آن را برای مسلمانان سم می دانم. این کارت ها توسط دیر صهیونی ها بسیار هوشمندانه طراحی شده است و اکنون نیز سالکین طریقت های قبالای هرمسی و قبالای مسیحی و قبالای مدرن بر روی این کارت ها مراقبه روزانه انجام می دهند. در واقع اینان به کارت های تاروت انرژی می دهند. با این عمل این سالکین انرژی و صورت کارت های تاروت در عالم مثال تقویت می شود و هنگامی که یک فرد مدیوم یا واسطه (اعم از مسلمان یا مسیحی و ...) تاروت می گیرد به آن بخش از خزانه عالم مثال متصل می شود که از نیروی فکر و ذهن و روح سالکین قبالای مدرن و انجمن های مخفی ای نظیر دیر صهیون درست شده است. اگر این فرد مدیوم (واسطه) یک مسلمان مومن باشد دیر یا زود دچار اختلال انرژی و معنوی خواهد شد. یعنی در نمازش کاهل و در شریعت خواهد لنگید. بنده بالشخصه دیده ام که تاروت گاه به بعضی افراد بسیار خوب جواب می دهد و افرادی مدیوم (واسطه) با آن هم از گذشته و هم از آینده بعضا مطالب صحیحی را می گویند اما باید با خود بیندیشیم که منبع این پیش بینی ها و سخنان چیست؟ حق است یا باطل ؟ نورانی است یا ظلمانی؟ الهی است یا شیطانی ؟ فکر می کنم اگر تاریخ کارت های تاروت و نمادپردازی آن را بشناسیم پاسخ به این سولات اصلا مشکل نیست😊 @soltannasir
سلطان نصیر
پیشتر گفته ام و اکنون نیز می گویم کارت های تاروت توسط انجمن های مخفی اروپایی نظیر دیر صهیون و ... طر
بقول معروف ره چنان رو که رهروان رفته اند. یک فرد مسلمان علاقه مند به علوم خفیه می تواند از بخش اخباری علوم خفیه استفاده نماید. یعنی از علومی چون رمل و جفر و یا حتی می تواند استخاره بیاموزد و استخاره بگیرد. اما استفاده از تاروت را به هیچ عنوان توصیه نمی نمایم. @soltannasir