@soltannasir {درد و دل سلطان نصیری 19} ادامه...👇 { و چون در آن اصطلاحات فلسفی فراوان به کار رفته بود لذا تمایل به فلسفه صدرالمتألهین پیدا کردم . نخست به 👈مطالعات ادامه دادم و سپس افتخار شاگردی اساتیدی چون مرحوم 👈«شیخ ابوالحسن شعرانی» و 👈 «سید ابوالحسن رفیعی قزوینی » و مرحوم 👈«شهید مطهری» را پیدا نمودم و چون بنده شاغل بودم و منزل هم شمیران بود، 👈شوق علم چنان حقیر را می کشید که ساعت 👈هشت شب از شمیران به سه راه سیروس که بیت مرحوم شعرانی بود می رفتم و ایشان تدریس اسفار می فرمود . و در ضمن استفاده ،. مشکلات و مصطلحات را از ایشان استفسار می کردم و ایشان که گویی 👈خواجه نصیری گمنام در این شهر و در آن زمان بودند با خوشرویی فراوان و تشویق پاسخ می فرمودند . کتاب اسرار الآیات ملاصدرا را که حقیر تصحیح و با مقدمه عربی آن در حدود سال 1348 کار کردم به دستور استاد و تشویق ایشان بود و بعدها توسط انجمن فلسفه به چاپ رسید. قریب هفت سال در محضر استاد مرحوم آقا سید ابوالحسن قزوینی تلمذ کردم ، چه درس خارج که در آن اصول فقه و فقه می گفتند و چه معارف و چه جلسات خصوصی که در بیت ایشان افتخار حضور داشتم ، چون ایشان از بیان علوم در 👈ملأ عام استنکاف داشتند ، ناچار در بیت ایشان حاضر شده و افتخار بهره وری از علوم بی پایانشان حاصلم می آمد . و بازهم در حل معضلات علوم فلسفی از ایشان بسیار یاری می جستم و ایشان در کشور وجود ، فیلسوفی جز صدرالمتألهین راپذیرا نبودند ، هر چند در باب معاد جسمانی به قول خودشان با ایشان اختلاف نظر جزئی داشتند . و تفسیر صدرالمتألهین را بنده به تشویق ایشان تصحیح کرده و جلد اوّل آن را در سال 1352 به چاپ رسانیدم و قرار بود ایشان مقدمه ای و تفریظی بر آن بنویسند . اما چون به علت مهیا و ارزان بودن ، کار این امر در قم انجام شد ، و ایشان بعد از آنکه مرحوم «حاج شیخ عبدالکریم حائری» فوت کردند ، به نجف رفته بودند و به دلیل رقابتی که بین حوزه های قم و نجف وجود داشت دیگر با قم میانه ای نداشتند و در طی بیانتشان می فرمودند : 👈علم مگر سوهان است که از قم بیاید ? لذا از اینکه در قم چاپ شده بود ناراضی بودند و از مقدمه نوشتن خودداری کردند ، با اینکه خود کتاب به دستور و تشویق ایشان چاپ شد . ناچار به نزد مرحوم 👈 «علامه طباطبایی» رفتم، ایشان مجلسی داشت که مشکلات و معضلات احادیث را مخصوصاً احادیث متشابه را تبیین می فرمودند . بنده از این مجلس استفاده های فراوان بردم و بسیاری از مشکلات تفسیری را حتی آیاتی را که مرحوم فیض (ملامحسن فیض کاشانی ) در تفسیر صافی گفته و از ائمه چیزی در این باب به ما نرسیده ، برای گشایش آن پرس و جو می کردم و ایشان تا آن مقدار که میسورشان بود پاسخ می فرمودند . و بنده در ترجمه ای که از قرآن به نام قرآن حکیم کرده ام آن افادات را در ترجمه آن آیات شریفه بیان داشته ام . نهایتاً از ایشان در خواست مقدمه و تفریظی نمودم . نخست فرمودند : تفریظ نوشتن برای کسانی که از دنیا رفته اند اشکالی ندارد ولی برای کسانی که در قید حیات هستند بسی مشکل می آفریند . سپس گفتند : چون حدود👈 سی سال پیش از تبریز به نجف رفتم آن تفسیر را در تبریز داشته ام و با آن 👈بعید العهد شده ام ، آن را بیاورید تا یک هفته مطالعه کنم و بنویسم . تقدیم کردم و هفتهٔ بعد در معیت آقای 👈سید عبداللّه فاطمی نیا به محضر ایشان مراجعه کردیم ، ایشان فرمودند : هر چه فکر کردم که چه بنویسم عقلم به جایی راه نداد ، چون همگی ما ریزه خوار خوان این مرد (ملاصدرا) هستیم . اگر بنده چیزی بنویسم مانند این است که 👈مرحوم آیت اللّه بروجردی کتابی در فقه نوشته باشد و 👈طلبه ای شرح امثله خوان بر آن تفریظی بنویسد . پس از آن 👈«مرحوم مطهری» در مدرسه مروی تهران در حجره یکی از طلبه ها کلاسی دایر کردند و طبیعیات شفا تدریس می نمودند . با اینکه نه خود شفا و نه طبیعیات آن ، مورد ذوق و خواست حقیر نبود ولی به علت بیان جزل و تقریر شیوایی که داشتند ، آن کتاب را در محضر ایشان به درس خواندم . و باز هم به جز بهره وری از علوم بی پایان ایشان از معضلات فلسفی پرس و جو و از افکار تابناکشان استفاده می نمودم . این بزرگوار 👈بر عکس استادشان مرحوم طباطبائی 👈بیانی بسیار روان و تقریری عالی داشتند که مستمع و شاگرد ، خود را در مجلس حس نمی کرد ، بلکه احساس می کرد در مجلسی روحانی حضور دارد و درس که به پایان می رسید خود را همان طور دو زانو در آن حجره محقر می یافت . البته ناگفته نماند که بُعد افکار و تفکر عمیق ایشان در امور فلسفی برای افراد ، بجز شاگردان خاص او شناخته نشده است و هر چه از ایشان شناخته شده ابعاد اجتماعی و فروعات آن می باشد . امید است روزی ارزش افکار تابناک و ژرف فلسفی ایشان برای مشتاقان آشکار شود . } ادامه دارد... @soltannasir 📖📕📔📓