@soltannasir
{پیوند اسطوره با دین 72}
{تحقیقی در مورد واژهٔ سماء}
در دروس پیشین به این مسئله اشاره شد که بر طبق نظر پیشینیان در آسمان آب قرار دارد. خطبه اول حضرت امیرالمومنین (ع) را از کتاب نهج البلاغه برایتان نقل نمودیم. همچنین آیات سوره مبارکه یس را برایتان آوردیم که در آن اشاره شده بود که خورشید و ماه در فلک خویش شناورند! ّو برایتان روایت اسطوره های مصری را آوردیم که ایزد رع(خورشید) و تحوت (ماه و عطارد) سوار بر قایق در رودخانه آسمانی حرکت می نمایند. (البته همانگونه که گفته شد باید به این مسئله اندیشید که آیا این آب از جنس مادی است یا اثیری ?!
در بُعد ما قرار دارد و یا در بُعد دیگری از جهان ما ?!)
در زبان اکدی واژهٔ «eberu» هم به معنی آسمان بکار می رود و هم به معنی دریا !
این نشان می دهد که در نزد مردمان تمدن اکد، آسمان و دریا به یک معنا بود و آنان آسمان را به مثابه دریایی می دیدند. همچنین در زبان اکدی برای کلمه آب واژهٔ «aburru» به کار می رود. که کاملاً مشخص است با واژه «eberu= آسمان، آب» پیوند دارد.
اما حال به برسی واژهٔ سماء در زبان و ادبیات عربی می پردازیم. برای این بررسی ابتدا واژهٔ آسمان را در زبان عبری که هم خانواده زبان عربی و از مجموعه زبان های سامی است بررسی می نماییم.
در ادبیات عبری به آسمان 👈 «שמים = شمیم، shemaim» می گویند.
به ساختار کلمه نگاه می نماییم و آن را با معادل عربی خویش سماء مقایسه می کنیم !
اگر دقت نمایید واک «ש =ش=300» به واک «س» تبدیل شده است ! این تبدیل بسیار معمول است. زبان آموزان عبری یاد گرفته اند که در زبان عبری اگر نقطهٔ ש در بالا و سمت چپ باشد. حرف «ש» س خوانده می شود. همچنین بعضی لغات عبری نظیر «שלום =شالوم» در ادبیات عبری به شکل «سلام» در ادبیات عربی تغییر یافته است. در نتیجه واک «ש=ش» در زبان عبری به واک «س» در عربی تبدیل می شود.
حال به جزء دوم تغییر واژهٔ שמים و سماء نگاه می نماییم.
در جزء دوم «מים= maim =آب» در عبری به «ماء= آب» تبدیل شده است.
ضمن اینکه מים میم حرف سیزدهم ادبیات عبری و عربی می باشد که ارزش عددی آن 40 می باشد.
بنابراین واژهٔ שמים در زبان عبری را می توانیم اینگونه بنویسیم :👇
ש+מים
و در عربی می توانیم آن را اینگونه بنویسیم : 👇
س+ماء
بنابراین می توانیم دریابیم که در اعتقاد مردمان سامی نظیر آکدی ها و اعراب و عبرانیان به مانند مصریان در بالای آسمان آب قرار دارد.
شاید این مسئله برای خوانندگان عجیب به نظر آید. اما مثال های دیگری نیز از چنین روش زبان شناسانه ای وجود دارد.
به واژهٔ «לב=lev» در ادبیات عبری توجه نمایید. این واژه در زبان عبری معنای قلب می دهد. می دانیم که حرف «ב=ب» در ادبیات عبری گاه به صورت «و» تلفظ می شود. اما صورت اولیه این حرف همان «ب» است. حال اگر «לב=lev» را لب تلفظ نماییم. آنگاه واژه قلب با لب تنها تفاوتش در وجود یک حرف «ق» است.
حال «ق» چگونه حرفی است ?
«ق» علاوه بر اینکه کوه معروفی است که در احادیث اسلامی و اساطیر دور زمین را به ماند کمربندی فرا گرفته است. حرفی است که با قدرت (قادر، مقتدر) و قوت(قوی) بودن ارتباط دارد.
بنابراین چسبیدن آن به ابتدای کلمه ای نظیر «لب» هم نشان از عمل مداوم این عضو(قلب) می باشد. و هم نشان از قدرت این عضله دارد. و هم از آن جنبه که قاف (کمربند) است برای محافظت از قلوب مومنین به «لب» اضافه شده است.
اما چرا «ש=ش» در ابتدای کلمه آمده است ?
پاسخ این سوال را به درستی نمی دانیم. اما می دانیم که در ادبیات عبرانی حرف ש با زبر بینه «שין=شین» خوانده می شود . و «שין=شین» در ادبیات عبری به معنای دندان است.
حال دندان چه ویژگی هایی دارند و به چه شکل می باشند?
دندان ها در دهان شکلی نسبتاً نیم دایره ای دارند که در دو ردیف در دهان بر روی هم قرار دارند. و می توانند به کمک عضلات آرواره ها از هم جدا شوند.
شاید بتوان شین را در اینجا به فلک مسیر آبی در آسمان تشبیه نمود ! اما این تفسیر شاید چندان درست نباشد.
همچنین در اسطوره خلقت به روایت مصریان اینگونه می خوانیم که آتوم «شو=ایزد هوا» را با عطسه و «تفنوت=ایزد رطوبت و آب» را با تُف کردن می آفریند. که از به هم پیوستن «شو و تفنوت = هوا و آب» دو ایزد «جب=زمین» و «نوت=آسمان» به وجود می آیند.
پس در اسطوره مصری «آب= تفنوت» از دهان آتوم با تف کردن خارج شد!
و این تا حدودی به کلمه ש+מים شبيه است !
اما علامه حسن زاده آملی در رساله رتق و فتق خویش اینگونه آورده اند که هر گاه دایره شمسیه در سطح دایره استوای سماوی قرار بگیرد و با او متحد شود. آب همه جای زمین را فرا می گیرد.
حال با توجه تطابق عالم صغیر و کبیر می توان دایره شمسیه و استوای سماوی را به مثابه دهان و دندان ها در عالم صغیر در نظر گرفت ?!
@soltannasir
💦💧