@soltannasir              { سی و سه پله سلوک ۲} ادامه...👇 نکته : به نظر عدد ۳۳ برای ردانِ پیرامون هاون با ۳۳ ایزد در نیایش برساد و ۳۳ مسیر به سوی بهشت (در ادامه خواهیم خواند) و ۳۳ مهره ستون فقرات در جسم انسان (عالم صغیر) ارتباط معنا دارد. 3⃣در نسک های پهلوی چون روایت پهلوی و صد در نثر به ۳۳ راه از چینود پل (کم و بیش شبیه به پل صراط در آخرت شناسی اسلامی) به گرودمان (بهشت روشنایی)  اشاره شده است : 👇 {این نیز از دین پیداست که اورمزد به زردشت گفت که: 《رادی چیزی چنان با ارزش است که سی و سه راه از گرودمان به چینودپل است، و هر که به سبب ثوابی رستگار است پس به یک راه تواند رفت و آن کسی که به سبب رادی رستگار است، پس از همه راه ها می تواند برود. 》(روایت پهلوی ترجمه مهشید می فخرایی صفحه ۲۳۴) پ ن: همین مطلب با اندک تفاوتی در نگارش، در نسک 《صد در نثر》 هم آمده است که از نقل آن خودداری می شود. شرح: گرودمان به معنای خانه ستایش و محل سرودها، بهشت روشنایی و چهارمین و آخرین طبقه بهشت است که در خورشید پایه و به روایتی دیگر در روشنایی بیکران جای دارد و محل اقامت اورمزد و امشاسپندان است. بر طبق نسک روایت پهلوی از پل چینود به گرودمان، سی و سه راه وجود دارد. هر فردی به دلیل یکی از ثواب ها می تواند از یکی از راه ها به گرودمان وارد شود. اما رادی بودن باعث می شود که فرد بتواند از هر ۳۳ مسیر به گرودمان پای بگذارد. پ ن: رادی در ادبیات مزدیسنا بخشش کردن و کردار درست همراه با راستی است و کسی که دارای چنین صفتی باشد می تواند از هر سی و سه راه به گرودمان که اورمزد و امشاسپندان مینوی در آن هستند وارد شود. نکته مهم : به نظر بنده اورمزد در نسک های پهلوی با عقل فعال در فلسفه اسلامی که در انتهای سلسله عقول قرار دارد و افاضات حق تبارک تعالی را از دریچه عقل کل به زیوندگان در مادون فلک قمر می رساند. تفاوت هایی و البته شباهت هایی دارد. اورمزد در نسک های پهلوی و ادبیات مزدیسنایی متاخر بیشتر با عقل اول منطبق است تا عقل فعال! بررسی این شباهت ها و تفاوت ها خود مجال بیشتری می خواهد که فعلا میسر نیست زیرا ما را از مسیر خویش دور می نماید. شیخ الاشراق شهاب الدین یحیی سهروردی نیز به تفاوت دستگاه دینی مزدیسنایی با نظرات حکما در مورد عقول پی برده بود بدین خاطر نظرات بدیع خویش را در مورد عقول مطرح نمود. اما هدف از گفتن این مسئله این بود که بگوییم جایگاه مغز در عالم صغیر می تواند در واقع مشابه بهشت گرودمان و جایگاه اورمزد و امشاسپندان در عالم کبیر باشد. و طریقت بنایان آزاد چون یک ریشه قوی در طریقت میترائیسم رومی دارد. ممکن است این اعتقاد از آنجا وارد سازمان بنایان آزاد (فری ماسونری) شده باشد. و آنها در ابتدای امر به مانند طریقه های ایرانی رسیدن به جایگاه گرودمان را اوج سلوک خویش می دانسته اند. اینجا شاید برای عده ای از خوانندگان این سوال پیش بیاید مگر طریقه بنایان آزاد (فری ماسونری) طریقتی مثبت و الهی است که هدفش رسیدن به بهشت گرودمان و جایگاه اورمزد اهوره (عقل) باشد؟ بعضی متفکرین، نظیر رنه گنون که خود روزگاری به طریقه بنایان آزاد مشرف شده بوده قائل به این هستند که فری ماسونری در اصل خویش مثبت بوده و به مرور منحرف شده است. بنده با گنون چندان هم نظر نیستم بالشخصه قبول دارم که طریقه بنایان آزاد چه در قرن سیزدهم و چهاردهم که شکل رسمی نداشت و چه در قرن هفدهم که شکل رسمی تر پیدا کرد از زمان زندگی گنون یعنی قرن نوزدهم شکل مثبت تری داشته است و در زمان گنون نسبت به دوران حاضر مثبت تر است. و این سیر قهقرایی در آن قابل لمس است. اما با اینحال رشته طریقه بنایان آزاد از ابتدا رها بوده است و توسط رشته داران حقیقی رشته اش متصل نشده است. در طریقت های تصوف و عرفان در جهان اسلام جملگی طریقت ها نسبشان به امام العوالم علی بن‌ابی طالب علیه السلام می رسد. (حتی سلسله نقشبندیه که نسب جعلی برای خویش جعل کرده است نسبتشان به امام علی علیه السلام می رسد) و حضرتش رشته دار جمله طریقت هاست. سلمان فارسی که خود یک مغ بزرگ و وارث اسرار بوده  بدون دم رسول و ولی معصوم زمان خویش رشته ای از خود صادر نکرد و هنگامی که اسلام و ایمان آورد با دم ولی امر زمان خویش رشته سلمانی از وی صادر شد. بنابراین هر رشته ای که بدون اذن ولی زمان صادر شود حرکتی نفسانی است. طریقه بنایان آزاد معجونی از میترائیسم منحرف شده رومی که خود ترکیبی از طریقه مهری ایرانی با اساطیر یونانی و رومی است و آیین های اورفئوسی و دیانت مسیحی و ... است. و البته در برهه ای از تصوف اسلامی هم بعضی مطالب را وام گرفته است.  ادامه...👇 @soltannasir