@soltannasir           { تمدن های ناشناخته و یوفو ۶} ادامه سخنان وی...👇 {و این نکته را هم بدان که این انتقال کار آسانی نیست. و نیاز به تسلیم هم در بُعد روحانی و هم کالبد جسمانی شاگرد به استاد نیز  دارد. برای همین راه های میانبر انتقال در انجمن های مخفی و مناسک آیینی با سکس دو کالبد انسان هم نقش تسهیل کننده دارد. هرچند ناقص است زیرا تسلیم با یک بعد جسمی با ابزار و استفاده از اوراد و شرایط مصنوعی مناسک های آیینی موجب انتقال یک زیر شاخه ضعیف از دانش این وادی و وادی های دیگر می گردد البته گاها همراه با قربانی نمودن های جسم انسانی و عدد مشخصی از قربانی کردن انسانی برای انتقال.  شاید برای کسب کامل این دانش و شاخه های آن بیست و پنج سال نیز کم باشد و باید در صورت کسب و آموزش به یک همجنس طی زمان به آموزش تدریجی سپری گردد. حداقل زمان لازم برای آموختن این دانش ده سال در یک یا دو شاخه است. در غیر اینصورت اگر نیاز به سرعت باشد در طی یک یا دو سال یا باید استاد زن باشد شاگرد مرد و یا بالعکس. (منظور انتقال از طریق دخول جنسی است) تبصره ای را نیز اضافه نمایم، اگر استاد زن باشد تنها بخش منفی این علم را می تواند به مرد منتقل کند. و اگر استاد مرد باشد بخش مثبت و منفی را توامان منتقل می کند مانند کروموزوم xy اما استاد زن فقط قادر است x یعنی منفی را به مرد منتقل نماید. البته  مرد با مرد و زن با زن هم داستان های پیچیده تری نیز دارند. از میان برهای خبیثانه در این وادی .... که سکوت من و تعقل شما خود به پاسخ منتهی خواهد گشت.}(پایان سخنانش) نکته ۱: اگر منظور وی از حقیقت و حقایق معقولات است که به نظر بنده ربطی به سیمیا ندارد. اساسا انواع مختلف سیمیا  با عالم خیال ارتباط مستقیم دارد. و بعضی از حکما عالم خیال را همان عالم مثال و ملکوت دانست اند. طبق بعضی نوشته های عرفانی نظیر رسایل خاکسار ملکوت با طریقت و میکاییل و جبروت با حقیقت و جبرییل و ناسوت با شریعت و اسرافیل و لاهوت با معرفت و عزراییل در ارتباط است‌ بنابراین سیمیا از آن جهت که با تصرف در خیالات یا در بالاترین‌حالت خود خلق جدید با خیال عامل در عالم ماده همراه است در نهایت با عالم خیال ارتباط تنگاتنگ دارد. و ربطی به عالم جبروت یا همان حقایق ندارد و با عالم ملکوت یا طریقت منتسب است.  @soltannasir نکته ۲: منظور از آسمانی شدن روح احتمالا در نظر ایشان تغییر و تبدل قالب مثالی به کمک ارواح و موکلین‌ کواکب هفت گانه است نه آن دیدگاه عامه که آسمان را قدسی می دانند و ضمن اینکه در نظر اهل عرفان و حکمت روح بالذاته قدسی و از عالم امر است. نکته‌۳ : برای نام واژه سیمیا تا کنون چندین ریشه پیشنهاد شده است. نخست نظر دکتر فروزان فر است که درباره این نام واژه می نویسد : { سیمیا لفظی است مأخوذ از عبری مرکب از  شِم، (שם=شم=اسم) یعنی اسم و《یَه》 یعنی الله، (یهوه_مخفف آن یه) واصطلاحاً اطلاق می شود برعلمی که انسان به سبب آن متمکن می شود بر اظهارات آنچه مخالف عادت است یا منع آنچه موافق عادت است و بعضی گفته اند که عبارت است از ایجاد صور خیال که در حس وجود ندارد، علم اسرار حروف را نیز از شعب سیمیا دانسته اند و آن علمی است که فایده اش تصرف نفوس ربّانی است در عالم طبیعت به عدد اسماء حسنی و کلمات الهی، ناشی از حروف که محیط به اسرار آفرینش است.}(شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ص ۲۲۵ ) پ ن: نظر دکتر فروزان فر این است که نام واژه سیمیا ماخوذ از شِمیاه عبری است. که واک ش در عربی به س جابه جا شد. و بخش دوم که نام واژه یاه است که مخفف یهوه است و ه انتهای آن در طی فرایند انتقال از زبان عبری به عربی از بین رفته است. و معنی این لغت (شمیاه) می شود 《اسم یاه 》(یهوه).  به عنوان فردی که تا حدی با زبان های کهن سامی نظیر عبری و آرامی تلمودی و اکدی آشنایی دارم و زیر نظر اساتید به نام این زبان ها در کشور تلمذ کرده ام می نویسم این ریشه یابی به نظر بنده اشتباه است. در زبان‌ عبری نام واژه شمیاه بی معنی است. باید از کلمه شموت שמות به جایשם شم استفاده می شد که معنای اسما را می داد. که آنگاه معنی این واژه می شد دانش اسماالله. اما دلیل دیگر ما بر نادرستی نظر دکتر فروران فر این‌ است که نام واژه کیمیا عربی ماخوذ از (khēmeía) χημεία  یونانی و آن خود ماخوذ از نام واژه مصری kēme (هیروگلیف khmi) بود. https://t.me/soltannasir/3994 پس علی القاعده اسامی سایر علوم‌ محجتبه نظیر سیمیا و ریمیا و لیمیا و هیمیا نیز باید ماخوذ از یونانی باستان‌ باشد که خود ممکن است از تمدن های دیگر نظیر مصر باستان اخذ شده باشد. اما نظر دوم که به نظر درست تر است عبارت است از اینکه نام واژه سیمیا ماخوذ از سِمة (simah) عربی به معنی《نشانه، علامت و نشان》که خود ماخوذ از یونانی σημεία به معنای نقاط یا «نشانه‌ها》است. https://en.m.wikipedia.org/wiki/Simiyya ادامه...👇