@soltannasir { درد و دل76 } {حکایات مرتبط با دروس 6 } {اوقات خوش آن بود که ... ! } حضرت آیت الله سید عبدالکریم کشمیری تا هنگامی که در قم در کوچه « آبشار » سکونت داشتند ، در نهایت طراوت روحی به سر می بردند و به هیچ عارضه جسمی مبتلا نبودند و از وقتی که به خانه جدید منتقل شدند ، غالبا با ناملایمات روحی و جسمی مواجه بودند . روزی که در همین خانه جدید منتقل شدند ، غالبا با نا ملایمات روحی و جسمی مواجه بودند . روزی که در همین خانه جدید به محضرشان شرفیاب شدم ، با قبض روحی عجیبی دست و پنجه نرم می کردند . به ایشان عرض کردم : از هنگامی که به این خانه آمدید گرفتاری ها هم با شما آمد ! ایشان ضمن اینکه مطلب مرا تصدیق کردند پرسیدند : شما علت این گرفتاری را چه می دانید ? گفتم : مخلص را امتحان می فرمایید ? گفتند : نه به جدم ! می خواستم نظر شما را در این باره بدانم .البته خودم به علت این امر پی برده ام ، و می خواهم ببینم که شما هم در این قضیه به همان مطلب رسیده اید یا نه ?! عرض کردم : این جسارت را بر من خواهید بخشید اگر بگویم تمامی این مشکلات شما ناشی از سکونت در این خانه است ! از در و دیوار این خانه قبض و گرفتگی می بارد ! خانه قبلی شما اگر چه استیجاری بود ولی صفا و صمیمیت و انبساط و یکرنگی در آن موج می زد . حضرت عالی تا هنگامی که در آن خانه بودید ، یکی از این حالات قبض در شما دیده نمی شد ، چهره نورانی شما همیشه باز و خندان و حالات روحی شما با روح و فتوح همراه بود ولی از وقتی که به این خانه آمده اید غالب اوقات از مرارت ها و ملالت ها رنج می کشید ! فرمودند : همین طور است که گفتید ، ولی به اصل مطلب اشاره نکردید ! عرض کردم : اگر خاطر شریف تان باشد قسمتی از بهای خانه فعلی را انسان پرهیزگار و بزرگواری تهیه کرد که به خاطر اقتضائات شغلی با اموال مصادره ای و مجهول المالک و رد مظالم سر و کار داشت . او اگر چه شرعا مأذون در تصرف این گونه اموال بود ولی طبیعت شما بزرگواران به اندازه ای لطیف و نورانی است که کوچک ترین کدورت ها را تحمل نمی کند اگر چه شرعا محظوری در میان نباشد ! من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف تا به حدی است که آهسته دعا نتوان کرد ! من تردیدی ندارم که آن مرد بزرگوار مبلغ مذکور را از محلی پرداخته که هیچ شبهه شرعی در آن نبوده و جوانب کار را از هر جهت رعایت کرده است ، ولی نفس سر و کار داشتن با این امور طبعا « قبض آفرین » است و موجبات ملامت و کدورت خاطر را فراهم می سازد . اگر به خاطر داشته باشید بارها خودتان به من فرموده اید : وقتی که طبق دعوت برای صرف ناهار و یا شام به منزل کسی می روید ، اگر غذا را از روی محبت و صمیمیت پخته باشند اشتهای شما را بر می انگیزد و برای شما هیچ جرم و سنگینی ندارد ، ولی اگر با بی میلی و یا از روی کراهت آماده شده باشد اگر بسیار هم گرسنه باشید رغبتی در خود به خوردن آن غذا نمی بینید ! و اگر دچار شرم حضور شوید و از آن غذا تناول کنید ، فورا آثار سوء آن را در روح و بدن خود احساس می نمایید ! در حلیت و مشروعیت این دو نوع غذا هیچ مشکلی وجود ندارد ولی یکی بهجت افزا و دیگری ملالت زاست ! قضیه قبض خانه فعلی حضرت عالی شاید به همین امر مربوط باشد ! و یا شاید حکمت آن ، در ریاضتی باشد که حضرت عالی ناخواسته ولی دانسته با اقامت در این خانه بر خود روا داشته اید ! عارف ربانی مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی بر این عقیده است که : هر چه ایام «قبض» به درازا بکشد ، ایام «بسط » و گشایش روحی نیز برای سالک به همان اندازه طولانی خواهد بود ، کسی چه می داند شاید حضرتعالی برای نایل آمدن به یک «انبساط » دلمنه دار روحی ، قبض مستمر این خانه را آگاهانه پذیرفته باشید ! مرحوم آیت الله کشمیری پس از شنیدن عرایض من ،نگاه سرشار از محبت خود را به من دوخت و فرمود : فلانی ! چه بیان شیرینی دارید ! شما «صغری » و «کبرای» این قضیه را چنان منطقی و در عین حال با ذوق و سلیقه درکنار هم چیدید که من از شنیدن آن لذت بردم ! توجیهات تان عاقلانه بود و تأویلات تان عارفانه ! من هم باشما در این قضیه هم عقیده ام که در پذیرفتن آن کمک مالی و اخلاقی ناگزیر شدم ولی در مورد این که این «قبض طولانی » یک بسط طولانی به دنبال داشته باشد چه عرض کنم ? ان شاءالله همین طور باشد که گفتید ! بله آقای مجاهدی ! اوقات خوش آن بود که در «کوچه آبشار » به سر رفت ... ! {کتاب در محضر لاهوتیان جلد دوم صفحات 238 الی 241 } نکته 1 : آیت الله سید عبدالکریم کشمیری تقریبا تا آخر عمر شریفشان با این حالت قبض به سر بردند . نکته 2: پیش از سفر آیت الله کشمیری از نجف به قم مرحوم حاج مستورعلی شاه شیرازی به ایشان گفتند که نرو گرفتار می شوی . ایشان نفس آن بزرگ را حق نکردند و گرفتار شدند. ، @soltannasir 🏠🏠🏠🏠🏠🏠🏠🏠🏠🏠🏠