@soltannasir { درد و دل 81 } { سوءاستفاده دشمن از قوانین معنوی 2} { مقدمه 2 } { تحقیقی در باره ریشه واژه مجوس } ابوریحان بیرونی در کتاب بینظیر خویش آثار الباقیه در وجه تسمیه کلمه مجوس آورده است : 👇👇👇 { ... «مجوس» را که گفته اند از «نجاست » فراجسته 😠😳 ، گویی ایشان (نجوس) اند ، پس «نون » به «میم» دگر گشته _ از باب جا بجایی در حرفها _ مانند «غیم و غین » و «ایم و این » این را حمزه اصفهانی انکار کرده ، گوید که مجوسی نام عربیگون شده از وجه سریانی «مگوشی» است ، زیرا که نبطیان (عراق) پادشاه ایران را «مکوشی » می نامند ، و معنای این واژه آن که ایشان در کار کشورها جویا هستند ، و « کاکوشی » به سریانی « جاسوس » باشد .😳 هم چنین «فرس » (=ایرانیان ) نسبت به «فارس بن یهودا بن بعقوب » نامیده شدند ، 😳 و بل گفته اند که آن به سبب فرودشان در شهرهای فارس باشد . ... } (صفحه 268) استاد دانشمند پرویز سپیتمان(اذکائی) مصحح کتاب آثار باقیه در فرگرد هشتم از تعلیقاتی که بر این کتاب ارزشمند دارند . در باره واژه مجوس آورده اند . 👇👇👇 { «..مجوس..» که بیرونی باز در اینجا «غلط » کرده ( ریشه واژه را از «نجاست» فرانموده ) و در حقیقت قلم خود را با تفوه بدین کلمه به «نجاست » آلوده است ، هم چنین معنای «جاسوس » که از حمزه اصفهانی برای کلمه «مجوس » نقل کرده ، جز بر جهالت و پندار بافی _ که در فقه اللغه عوامانه متداول است _ دلالت ندارد ; و نیز این که گوید «فارسیان » (ایرانیان ) را نسبت به «فارس بن یهودا بن یعقوب » چنین نامیده اند ، جز یک مشت لاطائلات یهودانه (اسرائیلیات ) احمقانه بیش نباشد . به طور کلی ، مطالب این بهر نه تنها غیر علمی و نامحققانه است (خواه از بیرونی یا حمزه ) بل همانا «زشت بیغاره بر ایرانزمین » ، ضد ایرانی و بیگانه پسند و دشمن شاد کن می باشد (که خاک بر دهانشان باد ! ) و اما وجه تسمیه «مجوس » ( که هم معرب از تلفظ سریانی «مگوش » می باشد ) در فارسی باستان 👈«مگو» (magu) عیلامی👈 «مکوئیش » (makuis) اکدی 👈«مگوشو » (magusu) و یونانی 👈«مگوس » (magos ) است ، فراجسته از نام واژه «مغ » (mage ) و همان «مغان » [magan] (به صورت جمع ) که اسم یکی 👈 از شش قبیله مادی در عهد باستان می باشد ، چنان که هرودوت (جلد 1 صفحه 101) ایشان را کاهنان و روحانیان قوم ماد و پارس شناسانده است . مغان مادستان ایران در تاریخ دین و دانش ،حکمت و عرفان اقوام شرق و غرب جهان ، نقش و سهم و تاثیر بارز و اساسی و تعیینگر داشته اند . اما در باب معنای کلمه «مغ » که مباحث پرشمار دانشمندان را موجب شده ، سرانجام ایرانشناس نامدار سوئدی هنریک نیبرگ که در توجیه لغوی آن پژوهشی ژرف کرده ، نظر به ربط معناشناسی بین دو کلمه «مگه » (maga) اوستایی (=پاداش و دهش ) و «مغ » (magu) مادی (=سرود راز ) یا همریشگی آنها ، بدین نتیجه رسیده است که کلمه «مگو » (مجوس) به صورت اسم جمع درمعنای انجمن «سرود خوانان » می باشد ، و به تعبیر دقیقتر ما نظر به هنجارهای اجتماعی در سه هزار سال پیش ، همانا جماعت «ورد گویان » (=زمزمه گران ) بوده اند ، که در آیین های راز آمیز جادویی وظیفت یا کارکرد دفع شر (هر چیز بد و اهریمنی) و جلب خیر (هر چیز نیک و ایزدی ) را با قرائت ادعیه و اوراد موزون بر عهده داشته اند ، و این کار البته جزو همان شغل کهانت و پریستاری بوده باشد ; هم از اینرو ملل قدیم عالم « مغی / مگی » را یکسره به معنای «جادو» بکار برده اند ، بسا که از نام مغان فرزانه ماد باستان و پیشه ایشان صفت «جادوگر » دریافته اند ; چه اعمال و اوراد سحر آمیز مغان ایران و سایر کاهنان اقوام باستانی _ که به حکم آیین و بر حسب ماهیت آن بوده است _ اینک به لحاظ دانشهای جامعه شناسی و مردم شناسی منشأ و مبدای همه آیین های عالم بشمار می رود . (نظر الاهیون و دین باوران با مردم شناسان متفاوت است زیرا برای ادیان حقیقی منشأ الهی قائل می باشند ) خلاصه آن که« ذکر» و «ورد های » مخصوص مراسم مزبور ، هم در زبان مغانی و عهود زرتشتی گری اصطلاح خاص داشته ; یعنی کلمات « باژ و زمزم » که هم از دیر باز در نزد عربی نویسان : «زمزمة الفرس » (=زمزمه ایرانیان ) یا «زمزمة المجوس » (=سرودهای آیینی زردشتیان ) معروف بوده است . <اذکائی> } (کتاب آثار باقیه از مردمان گذشته نوشته استاد ابوریحان بیرونی تصحیح پرویز سپیتمان(اذکائی) صفحات 681و 682) ادامه دارد ... @soltannasir 📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚