شیخ السکوت ؛
من پس از مرگ تو را میبینم ، بغلم کن که گرفتم کفنم را بغلم ، مولا جان ... مثل آن پیرزنی که پسرش رفته
آهِ من رفت نجف تا که طواف تو کند ، گردبادی شود از شوق تو آهی گاهی ؛ [ ولا زِلتُ شیعاً عَلی دینِ جدتی ] .