به آستان بلند "مَن یَمُت یَرَنی" ارادتی بنما تا سعادتی ببری مگیر جز در میخانه را برای دعا طفیل هستی عشق‌اند آدمی و پری مرید پیر مغانم، ز من مرنج ای شیخ تو وعده کردی و او شد دلیل هر سفری خطر میان خود است و زاهد غافل به چوب طعنه براند جماعت گذری به خود بزن که رمد از میانه این شیطان کسی بجز تو ندارد ز راز تو خبری هزار سال بلندم به جنگ خود بگذشت هنوز می‌وزد از دوزخ خودم شرری غریب و خسته آمده‌ام به درگه‌ات، شاید مرا به وادی امن خودت دمی ببری @sooyesama