♦️چگونه تصورم را بي ازمايم؟ گاهي دوست داريم انچه تصور مي کنيم همان واقعيت باشد. گاهي هست، گاهي هم نيست. گاهي ممکن است همان تصور، واقعيت باشد، ولي ان واقعيت ثابت نيست و مي تواند با عواملي دستخوش تغيير شود متغيرهايي که در شناختمان، لحاظشان نکرديم يا جديشان نگرفتيم. اتش را هر بار دست بزنيم مي سوزيم، و مي دانيم سوزاندن ذات اتش است، ولي انسان را چگونه مي توان به اين راحتي شناخت؟ انچه از شناخت انسان براي ما مهم است، ميزان اتکا بودنش، و قابليت پيوندهاي مختلف روحيست. در هر ارتباطي ما با بخشي از وجود و روح يا شخصيت يا صفت يا فکر انساني مي پيونديم و اساسا اگر هيچ نوع پيوندي بين انسانها نباشد، هيچ نوع ارتباطي امکان پذير نيست. هر چه تعداد پيوندها و کيفيت انها با انساني بيشتر باشد ان ارتباط عميق تر، عاطفي تر و دوست داشتني تر است و مساله اينست که چقدر پيوند در ابعاد مختلف وجود دارد؟ و چقدر تصورات دوست داشتنيمان يا بغض الودمان، از انساني درست است و منطبق با واقعيت؟ ما به ابزارهاي مختلف متوسل مي شويم تا ذهن را با واقعيت منطبق تر کنيم. چون در غير اين صورت ذهن فقط صورتي بدون عينيت خواهد بود. اين به اين معني نيست که تصور به ناگهاني ايجاد شده باشد. واقعيتي بوده است ولي گاهي دلايل مختلف مثل احساسات (از هر نوع ان) تصور ما را از واقعيت مخدوش مي کند. اين همه ادم در روابطشان اشتباه کردند چون تصورشان منطبق بر واقعيت نبود و ذهنشان در مواجه با واقعيت دستکاري شده و نتوانستند واقعيت مطلب را درک کنند. هر چند ديدن واقعيت به فاعل شناسا خيلي بستگي دارد، اينکه چگونه جهان اطراف را درک ميکند و مي بينيد ولي واقعيت خارج از فاعل شناسا وجود دارد. ديد و جهان بيني فاعل شناسا در مواجه ي با ان واقعيت موثر است و نحوه ي برقراري ارتباط با ديگري. با سنجش واقعيت به دنبال تصديق تصورمان هستيم تا از اين راه خودمان هم هويت پررنگ تري بيابيم. هر چه به ذهن کم خطاتر دست بيابيم هويت خودمان پررنگ تر مي شود و به خودمان هم بيشتر مي توانيم اتکا کنيم. ذهن کم خطا و هويتي که ديگري و واقعيت بيرون از ما، در ساختنش بسيار موثر است./سین @Sorayya_ir