(۱)
بسم الله الرحمن الرحیم
مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری، دومین و سومین شماره از ماهنامه گفتمانی راهبردی
#برداشت_اول را با مروری بر سرفصلهای گفتمان «عدالت و جمهوریت» دولت سیزدهم منتشر کرد. ... در بخش دیگر این پرونده، اساتیدی همچون ... و ٫
#حسین_سوزنچی به سویههای فقهی و صورتبندی دینی گفتمان عدالت و جمهوریت توجه نشان دادند.
متن خبر:
https://b2n.ir/r29422
در این شماره مصاحبه مکتوبی از اینجانب منتشر شده است که فرازهایی از این مصاحبه در ادامه تقدیم میشود:
... متاسفانه بسیاری از ما شعار قرآن و اسلام را میدهیم اما صرفا بر اساس نظرات ناقص خود نظر میدهیم نه واقعا مستند به آیات و احادیث.
در اینجا و به عنوان مقدمهای برای تفسیر کاربردی این آیه [آیه ۲۵ سوره حدید]، مناسب است موضعگیری ائمه اطهار در برخی از وقایع مشابه را متذکر شوم که ایشان چگونه در قبال اینکه مبادا فهم ناقص افراد از مسائل مختلف، ولو با انگیزه خوب، به جای اسلام و قرآن مبنای عمل قرار گیرد هشدار دادهاند؛ چرا که به نظر میرسد یکی از
#معضلات_نظام که ریشه بسیاری از
#ناکامیهای_نظام در رسیدن اهدافش بوده این است که علیرغم اینکه عموما شعار اجرای اسلام سر داده شده، اما در بسیاری از موارد - حتی علیرغم اینکه حسن نیت هم در کار بوده - عملا فهمهای ناقص افراد (نه توصیههای واقعی اسلام) مبنای عمل قرار گرفته است.
اما آن وقایع:
🔸واقعه اول:
زید بن علی وقتی از ظلم بنیامیه به ستوه میآید تصمیم به قیام علیه ظلم میگیرد و خدمت امام باقر ع میرسد و اعتراض میکند که «لَيْسَ الْإِمَامُ مِنَّا مَنْ جَلَسَ فِي بَيْتِهِ وَ أَرْخَى سِتْرَهُ وَ ثَبَّطَ عَنِ الْجِهَاد: امام کسی نیست که در خانه بنشیند و پرده بیندازد و از جهاد خودداری کند...» و خلاصه سخنش این است که اگر تو قیام نمیکنی، من قیام میکنم.
محور پاسخ امام ع به او این است که آیا واقعا تو احاطه علمی کافی به قیامی که میخواهی انجام بدهی داری؟ و اگر نداری، آیا نزد خداوند حجت داری که این کار تو لزوما به نفع دین و به نفع خودت تمام شود؟ و خلاصه اینکه: «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ إِمَامٍ ضَلَّ عَنْ وَقْتِهِ فَكَانَ التَّابِعُ فِيهِ أَعْلَمَ مِنَ الْمَتْبُوع: به خدا پناه میبرم از امامی که زمانش را گم کند به طوری که کسی که دارد پیروی میکند از کسی که قرار است از او پیروی شود داناتر باشد»
(کافی، ج۱، ص۳۵۶-۳۵۷).
🔸واقعه دوم:
عمرو بن عبید و واصل بن عطا و جمعی از معتزله خدمت امام صادق ع میرسند و از ایشان میخواهند برای قیام علیه ظلم بنیامیه به محمد بن عبدالله (نفس زکیه) بپیوندند.
حضرت با ایشان محاجههایی میکند و محور استدلالهای حضرت این است که به آنها نشان دهد شما که میخواهید حکومت بنیامیه را سرنگون کنید و خودتان قدرت را به دست بگیرید احکام خدا را در موقعیتهای اجتماعی جدیدی که پیش میآید بلد نیستید، و صرفا بر اساس حدس و گمان میخواهید در این موقعیتها اقدامی انجام دهید، و لذا این گونه حکومتداری (که افراد فقط دلشان میخواهد حکومت اسلامی باشد اما احکام اسلام در موقعیتهای جدید را نمیدانند و صرفا با حدس و گمان اقدام میکنند) از این حیث که باعث گمراهی مردم میشوند ترجیحی بر حکومت بنیامیه ندارد!
(کافی، ج۵، ص۲۳-۲۷)
🔸واقعه سوم:
محمد بن حکیم به امام کاظم ع عرض میکند که ما با بهرهگیری از تعالیم و احادیث شما در دین فقیه شدهایم و پاسخ مسائل مردم را بر اساس تعالیم شما میدهیم؛ اما گاهی میشود که سوالی میپرسند پاسخش را در تعالیم شما نمییابیم آیا حق داریم با بررسی تعالیم شما و بر اساس مطالبی که خیلی به پاسخ مذکور نزدیک و با مطالب شما سازگارترست به مردم پاسخ دهیم؟
حضرت میفرمایند: «هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ؛ فِي ذَلِكَ وَ اللَّهِ هَلَكَ مَنْ هَلَكَ يَا ابْنَ حَكِيم: اصلا و ابدا! به خدا سوگند با این رویه بود که هلاک شد هرکس که هلاک شد»
(کافی، ج۱، ص۵۶).
💢این سه واقعه از این جهت اشاره شد که در هر سه مورد، افراد ظاهرا دغدغههای خوبی دارند و میخواهند عدالت و احکام اسلام اجرا شود اما چون آشنایی کافی با زوایای تعالیم اسلام ندارند و عملا بر اساس سلیقه شخصی و فهم ناقص خود عمل میکنند مورد نهی شدید امامان ع قرار میگیرند.
@souzanchi
👇
ادامه مطلب👇