☀️۳) از امام سجاد از پردشان امام حسین ع روایت شده است که: هنگامی که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دختر پیامبر (صلّی الله عليه و آله) در بستر بیماری افتاد به حضرت علی (عليه السّلام) وصيّت نمود كه امر او را كتمان، و خبرش را پوشيده دارد، و كسی را از بيماری حضرتش آگاه نسازد. آن حضرت چنين كرد و خودش او را پرستاری می‌كرد و اسماء بنت عميس -رحمها الله- به نحو مخفیانه، چنان كه خود حضرت فاطمه (عليها السّلام) وصيت نموده بود، در این کار آن حضرت را كمك می‌کرد. پس چون هنگام وفات آن حضرت فرا رسيد به امير المؤمنين(عليه السّلام) وصيّت كرد كه شخصا كار او را به دست گيرد، و او را شبانه به خاك سپارد، و قبرش را ناپيدا سازد [با زمين يكسان كند كه جايش معلوم نباشد]. پس امير المؤمنين(عليه السّلام) خود اين كار را عهده‌دار شد و حضرت را به خاك سپرد، و محلّ‌ قبر او را ناپيدا ساخت. چون دست مبارك از خاك قبر برفشاند اندوه و غم بر دلش هجوم آورد، به طوری که سيلاب اشك را بر گونه‌اش جاری ساخت، و رو به قبر رسول خدا (صلّی الله عليه و آله) گرداند و گفت: ای رسول خدا از من بر تو سلام باد، و سلام باد بر تو از جانب دخترت و حبيبه‌ات و نور ديده‌ات و زائرت و كسی كه در بقعه تو در ميان خاك خفته و آن كس كه خداوند زود رسيدن به تو را برايش برگزيده است. يا رسول الله صبرم در فراق دختر برگزيده‌ات كاسته شد، و تاب و توانم در فراق سرور زنان به سستی گرائيد؛ و راهی برایم نمانده جز تأسی به سنّت تو و به اندوهی كه با جدائی تو بر من فرود آمد؛ که همانا من تو را در لحد آرامگاهت نهادم پس از آنكه جان مقدّست بر روی سينه‌ام جاری گشت [هنگام جان‌دادن سرت بسينۀ من چسبيده بود]، و تو را با دست خود به زير خاك پنهان نمودم، و خودم شخصا امورت را بعهده گرفتم. آری در كتاب خدا [آيه‌ای است كه سبب می‌شود] مصيبت‌ها را با آغوش باز بپذيريم: «همانا ما از آن خدائيم و همه به سوی او باز خواهيم گشت» (بقرة/156). راستی كه امانت پس گرفته شد، و گروگان دريافت گشت، و زهرا خيلی سريع از دستم ربوده شد. ای رسول خدا اكنون ديگری چقدر اين آسمان نيلگون و زمين تيره، در نظرم زشت جلوه می‌كند! امّا اندوهم هميشگی گشته، و شبم به بيداری سپری خواهد شد؛ این اندوه هرگز از دلم رخت نبندد تا آنگاه كه خداوند همان سرايی را كه تو در آن مقيم گشته‌ای برايم برگزيند. غصّه‌ای دارم بس دلخراش، و اندوهی دارم آشفته‌ساز؛ چه زود ميان ما جدائی افتاد و من تنها به خداوند شكوه می‌برم. و بزودی دختر تو از همدستی امّتت عليه من و اینکه حقش را چگونه خوردند به تو گزارش می‌دهد؛ پس تو هم احوال را از او جويا شو، كه بسی غمهای سوزانی كه در سينه داشت و راهی برای برملا کردنش نمی‌يافت و بزودی بازگو خواهد نمود، و البتّه خداوند داوری می‌كند و او بهترين داوران است. ای رسول خدا با تو خداحافظی می‌کنم، خداحافظی وداع‌كننده‌ای كه نه [از بودن با تو] خسته شده و نه [از همنشنین با تو] ملول؛ پس اگر باز گردم از روی ملامت و دلتنگی نيست، و اگر بمانم از روی بدگمانی به وعده‌ای كه خداوند به صبرپيشگان داده، نباشد، و البتّه كه صبر مباركتر و زيباتر است. و اگر بيم غلبۀ چيره‌شوندگان بر ما نبود [كه مرا سرزنش كنند يا قبر فاطمه را بشكافند] ماندن در نزد قبر تو را بر خود لازم می‌نمودم، و در كنار آن معتکف می‌شدم، و بر اين مصيبت بزرگ همچون مادری فرزند از دست داده می‌ناليدم. در برابر ديد خدا دخترت پنهانی به خاك سپرده می‌گردد، و حقّش به‌زور خورده می‌شود، و آشكارا از ارث خود محروم می‌گردد، و حال آنكه هنوز از عهد تو ديری نپائيده و ياد تو فراموش نگشته است. پس ای رسول خدا به خداوند شكوه می‌برم. و در تو زیباترین تسلیت است، و صلوات و رحمت و بركات خداوند بر تو و بر او (فاطمه) باد». 📚الأمالي (للمفيد)، ص281-283؛ 📚بشارة المصطفی لشيعة المرتضی، ص258-259 👇متن حدیث👈 https://eitaa.com/yekaye/8975