🔹شعر مهدوی از مرحوم او همین جاست همین جا نه در خیال مبهم جابلسا و نه در جزیره خضرا و نه هیچ کجای دور از دست من او را می بینم هر سال عاشورا در مسجد بی سقف آبادی با برادرانم عزاداری میکند او را پشت غروبهای روستا دیدم همراه مردان بیدار مردان مزرعه و کار وقتی که "بالو" بر دوش از ابتدای آفتاب بر میگشتند او را بر بوریای محقر مردم دیدم او را در میدان شوش در کوره پز خانه دیدم او را به جاهای ناشناخته نسبت ندهیم، انصاف نیست مگر قرار نیست او نقش رنجها را از آرنجمان پاک کند و در سایه استراحت آرامش را بین ما تقسیم کند او همه جا هست در اتوبوس کنار مردم می نشیند با مردم درد دل میکند و هر کس که وارد اتوبوس میشود از جایش بر می خیزد و به او تعارف میکند و لبخند فروتنش را به همه می بخشد او کار میکند، کار، کار و عرق پیشانی اش را با منحنی مهربان انگشت نشانه پاک میکند در روزهای یخبندان سرما از درز گیوه پاره اش وارد تنش میشود و او به جای همه ما از سرما می لرزد او با ما از سرما میلرزد او بیشتر پیاده راه میرود اتومبیل ندارد کفشهایش را خودش پینه میزند او ساده زندگی میکند و سادهء دیگر کسی است که مثل او هنوز هم نخلهای کوفه عظمتش را حفظ کرده اند او از خانواده شهداست شبهای جمعه به مزار شهدا می رود و روی قبر شهدا گلاب می پاشد باور کنید فقیرترین آدم روی زمین از او ثروتمند تر است او به جز یک روح معصوم او به جز یک دل مظلوم هیچ ندارد و خانهء خلاصهء او نه شوفاژ دارد نه شومینه او هم مثل خیلیها از گرانی، از تورم از کمبود رنج میبرد و از آدمهای فرصت طلب بدش میآید و از آدمهای متظاهر متنفر است او خیلی خوبست او همه جا هست برادرانم در افغانستان با حضور او دیالکتیک را سر بریدند و عشق را برگزیدند او در تشییع جنازه "مالکم ایکس" شرکت کرد و خطابه اعتراض را در سایه مقدس درخت "بائوباب" برای سیاهان ایراد کرد سیاهان او را میشناسند آخر او وقتی میبیند آفریقا هنوز حق ندارد به مدرسه برود دلتنگ میشود چندی پیش یک شاخه گل سرخ بر مزار "خالد اسلامبولی" کاشت و گامهای داغش را چنان در کوچه های یخ زده مصر کوبید که حرارت آن تا دوردستهای خاورمیانه را متفکر کرد او خیلی مهربان است وقتی "بابی سندز" را خودکشی کردند! او به دیدن مسیح رفت و ما را با خود تا مرز مهربانی برد باور کنید اگر او یک روز خودش را از ما دریغ کند تاریک میشویم خدا کند ما را تنها نگذارد و گرنه امیدی به گشودن پنجره بعدی نیست او یعنی روشنایی یعنی خوبی او خیلی خوب است خوب و صمیمی و ساده و مهربان من میگویم تو میشنوی او خیلی مهربان است او مثل آسمان است او در بوی گل محمدی پنهان است. 🆔 @ss_alavi_ir