🔰قهرمانان گمنام 🔹او آنجا می‌جنگید و من باید اینجا می‌جنگیدم. کسی را ندیدم که بگوید خدا حفظ کند این جوان‌ها را که بخاطر ائمه طاهرین، جنگی وحشیانه را تا‌‌ب‌آور می‌شوند. نَقل مجلس همه صحبت از سوریه بود و رزمندگان افغانستانی که آنجه رفته بودند. صحبت‌های توهین آمیز و تحقیرکننده. همه‌ی ارزش‌ها را با پول می‌سنجیدند: «این‌ها بخاطر پول می‌روند ... بینشان شیرگی و دزد هم هست ...آنجا کِیف می‌کنند ... سرکار رفته‌اند و از بیکاری خیلی بهتر است و ...» 🔹من همه‌ی این حرف‌ها را می‌شنیدم و نشنیده می‌گرفتم. مأمور بودم به سکوت. حتی بستگان نزدیک، از رفتن علیرضا به سوریه خبر نداشتند. به هیچ کس هم نگفتیم. اگر کسی از غیبت علیرضا می‌پرسید، جواب می‌دادم: «مثل همیشه به سفر». علیرضا فرصت داشت و مرا توجیه کرد، قانع کرد و در جریان سفرش گذاشت. کاری که رزمندگان همراهش انجام ندادند. اجازه نداشتند بگویند. باید بهانه‌ی دیگری جز سوریه برای فامیل‌هایشان جور می‌کردند. 📚 برشی از کتاب خاتون و قوماندان ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies