در همسایگی ابرها
جایی میان پستی و بلندی
زیر سقف رحمت خدا
روی پیادهروهای خاک خورده
ذهن های مشوشی با آسمان شب رقابت میکنند
و دست به قلم
امیزه های خلقت ظاهری را
از رخ بشر
به رخ بشر می کشند
اما غبطهخوری، الفاظ را
به حرکت وادار میکند
گاه با ظاهری رئوف
و گاه لبریز و همقدمِ سیاهی
گاهی شفقی قطبی نقش میزند
و گاهی نیز
پرتو شفق صبحگاهی
سیاهی شب را میدرد
و اما کسی چه میدانست
که ظواهر امر
پرده بردار روشنی وجود نبود
و تماما ضیافتکدهای مضحک است
که خرد را به درون
خیمهای تاریک و ملعب فرو برده.
و موهبتِ مطرود را
همچون رائحهای تکذیب شده میخواند
سیمای زرینِ(بخوانوجدان) پُر گداز بازیچهی
سیرک میشود؛
تا ابهامِ تشویش،جامهی پنجرهی باز به تن کند
و عاقبت،مطربان،آواز نسیانِ حق سر میدهند.
#Gachpag
#Fatemeh