「
#داستان 🍂」
توشلوغےعاشورادرکربلا،ديدمزنےباعباے
عربےروبروےحرمسيدالشهدا🧕🏼⃟🕌
بالهجہوكلامعربےباارباب
سخنميگويد🙂⃟✋🏽
عربےراميفهميدم☺️⃟🔍
زنِعربمیگفت😢⃟💔
آبرويمرانبر،بہسختےاذنزيارتاز
شوهرمگرفتہام🤒⃟🥀
بچہهايمراگمكردهام😰⃟💔
اگربابچہهابہخانہبرنگردم😱⃟🥀
شوهرممراميكشد😭⃟✋🏽
گريہميكردوباسوزِنجوايشاطرافيان
همگريہميكردند😭⃟🎈
كمكملحنصحبتشتندشد😓⃟🍃
توخودتدخترداشتے🙂⃟🖤
جانسہسالہاتكارےبكن🙁⃟💔
چندساعتاستگمكردهام
بچہهايمرا😔⃟💔
كمےبہمنبرخورد😕⃟👎🏽
كہچرااينطورداردباامامحسين‹ع›
حرفمیزند🤧⃟🌪
ناگهاندوكودکازپشتسرعبايش
راگرفتند😇⃟✋🏻
يُمّايُمّاميكردند🙂⃟
زنمتعجبشد😳⃟🔍
باخودگفتملابدبايدالانازارباب
تشكرکند☺️⃟🌱
بچہهايشرابہاودادند🧒🏻⃟👦🏻
امابیخيالِازبچہهاےتازهپيداشده
دوبارهروبروےحرمايستاد😢⃟🥀
شدتگريہاشبيشترشد🤒⃟🔍
همہتعجبكردهبوديم😳⃟🔭
رفتمجلووگفتم🚶🏿♂⃟✨
خانمچراهنوزگريہميكنے🤔⃟🗝
خداراشاكرباش☺️⃟🤲🏽
زنباگريہعجيبےگفت😭⃟💔
منازصاحباينحرمبچہهاےلالمراكہ
لالمادرزادبودندخواستہام😭⃟🥀
امانہتنهابچہهايمرادادند🙂⃟❤️
بلكہشفاےبچہهايمراهمامضاكردند☺️⃟
#اللهمالرزقنازیارتالحسین‹ع›ᬼ😔🥀
#اَللھُـمَعَجلْلِوَلِیڪَالْفَرَج