eitaa logo
دخترک ارباب
256 دنبال‌کننده
771 عکس
721 ویدیو
1 فایل
بسم رب خط لبخندش 😉 فکر کن یه رفیق که دوست داره تنها نباشی 🐥💫 از هرچه خواستید کپی کنید ، خوشحال میشیم . فقط برامون یه ذکر استغفار بگیدو همچنین برای شهادت شدنمون دعاکن لینک چنلمون ««https://eitaa.com/svsvsvsvsvs برامون عضو میارید؟.
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ [ یک عاشقانۀ کوتاه ] تو راسته بازار حاج عبدالله یه گلفروشی بود هر روز ك از حجره فرش فروشی آ سید مَمّد برمیگشتم ؛ از جلوی گلفروشی رد میشدم و چشمم میفتاد به دختر ریزه میزۀ فروشنده . از ملاحت چهره‌ش خوشم میومد یه جورایی خستگی اون حجره رو از تنم درمیاورد ! پیش نیومده بود همکلامش شم . یه روز به مناسبت روز مادر رفتم تو مغازش سلام کردم ، سر تکون داد ؛ گفتم یه دسته گل میخوام واسه مادرم لبخندی زد و توی دفترچه یادداشتی یه چیزی نوشت و گرفت جلوم : گلاتونو انتخاب کنید ! متعجب نگاش کردم ، با اشاره گلا رو نشونم داد اون نمیتونست حرف بزنه ! هاج و واج چند شاخه گل برداشتم خیلی قشنگ دسته‌شون کرد و داد دستم پرسیدم چند ؟ نوشت ¹² . شب خوابم نبرد ، دلبر گلفروش من لال بود و من نمیدونستم ؛ هر روز به یه بهانه رفتم مغازه و با نوشتن باهاش حرف میزدم . دلم رفته بود واسه چشاش و حرفای خوش خطش ، تصمیممو گرفته بودم چند روزی نرم گلفروشی . . از دور می‌دیدم ساعت 5 عصر در ‌ِمغازه منتظره . بعد از 7 روز رفتم گلفروشی ، اخم کرده بود رو کاغذ نوشتم یه دسته گل بزرگ میخوام واسه خواستگاری سلیقۀ خودتون باشه ؛ غمگین نگاهم کرد . رفت سراغ گلا و یه سبد خوشگل درست کرد تو دفترچش نوشت مبارک باشه ! غم چشماش دلمو بیشتر لرزوند . ‌ سبد رو گرفتم از دستشو دوباره دادم دستش مات نگاهم کرد رو کاغذ نوشتم : زن من میشی ؟ بخدا قسم لبخندش قشنگ تر از همه‌ی گلای گلفروشی بود ؛ نوشتم براش : تو این دنیای پر هیاهو ، خوبه ك حرف نمیزنی خوبه ك مهربونیاتو مینویسی و بی ریا هدیه میدی به آدما . . چند ساله از ازدواجمون گذشته و من هنوز عاشق سکوت لباشو صدای چشاشم 💙 .
🍂」‌ تو‌شلوغےعاشورادرکربلا،ديدم‌زنےباعباے عربےروبروےحرم‌سيدالشهدا🧕🏼⃟🕌 بالهجہ‌وكلام‌عربےباارباب‌ سخن‌ميگويد🙂⃟✋🏽 عربےراميفهميدم☺️⃟🔍 زنِ‌عرب‌میگفت😢⃟💔 آبرويم‌رانبر،بہ‌سختےاذن‌زيارت‌از شوهرم‌گرفتہ‌ام🤒⃟🥀 بچہ‌هايم‌راگم‌كرده‌ام😰⃟💔 اگربابچہ‌هابہ‌خانہ‌برنگردم😱⃟🥀 شوهرم‌مراميكشد😭⃟✋🏽 گريہ‌ميكردوباسوزِنجوايش‌اطرافيان‌ هم‌گريہ‌ميكردند😭⃟🎈 كم‌كم‌لحن‌صحبتش‌تندشد😓⃟🍃 توخودت‌دخترداشتے🙂⃟🖤 جان‌سہ‌سالہ‌ات‌كارےبكن🙁⃟💔 چندساعت‌است‌گم‌كرده‌ام‌ بچہ‌هايم‌را😔⃟💔 كمےبہ‌من‌برخورد😕⃟👎🏽 كہ‌چرااين‌طورداردباامام‌حسين‹ع› حرف‌میزند🤧⃟🌪 ناگهان‌دوكودک‌ازپشت‌سرعبايش‌ راگرفتند😇⃟✋🏻 يُمّايُمّاميكردند🙂⃟ زن‌متعجب‌شد😳⃟🔍 باخودگفتم‌لابدبايدالان‌ازارباب‌ تشكرکند☺️⃟🌱 بچہ‌هايش‌رابہ‌اودادند🧒🏻⃟👦🏻 امابیخيالِ‌ازبچہ‌هاےتازه‌پيداشده‌ دوباره‌روبروےحرم‌ايستاد😢⃟🥀 شدت‌گريہ‌اش‌بيشترشد🤒⃟🔍 همہ‌تعجب‌كرده‌بوديم😳⃟🔭 رفتم‌جلووگفتم🚶🏿‍♂⃟✨ خانم‌چراهنوزگريہ‌ميكنے🤔⃟🗝 خداراشاكرباش☺️⃟🤲🏽 زن‌باگريہ‌عجيبےگفت😭⃟💔 من‌ازصاحب‌اين‌حرم‌بچہ‌هاےلالم‌راكہ‌ لال‌مادرزادبودندخواستہ‌ام😭⃟🥀 امانہ‌تنهابچہ‌هايم‌رادادند🙂⃟❤️ بلكہ‌شفاےبچہ‌هايم‌راهم‌امضاكردند☺️⃟ ‹ع›ᬼ😔🥀