• • 📝 روز سوم | اندر احوالات نازدانه شام 🍃🌀🍃 ◽️به خواب دیده ‌ام؛ امشب قرار می‌آید ◽️خزان عُمر مرا هم بهار می‌آید ◽️شنیده ‌ام به تلافیِ بوسه ‌ی گودال ◽️برای دلخوشی ‌ام، بی قرار می‌آید ▫️احسان محسنی‌فر 🔘اندر احوال شهادت نازدانه‌ی شام ◽️محلّ اقامت حضرت رقيه(س) و ساير اسيران در شام خرابه‌اى بود كه یزید به قصد زير آوار ماندن و كشتن اهل‌ بیت(ع) ، آنان را در آن، جاى داد. شیخ صدوق(ره) مى‌گويد: اين بازداشتگاه، زندانى بود كه اسيران، در آن، از نظر سرما و گرما آزار مى‌ديدند. به طورى كه صورت‌هاى شان پوست انداخته بود. ◽️در كامل بهايى آمده است: «در ميان اسيران، دختركى بود چهار ساله. شبى از خواب بيدار شد و گفت: پدر من حسين (علیه‌السلام) كجاست؟ در اين ساعت او را به خواب ديدم. سخت پريشان بود زنان و كودكان جمله در گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست. يزيد خفته بود. از خواب بيدار شد و تفحّص كرد. خبر بردند كه حال چنين است. آن لعين، گفت: "بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند." ملاعين، سر را بياوردند و در كنار آن دختر چهار ساله نهادند. پرسيد: اين چيست؟ ملاعين گفتند: سر پدر تو است. آن نازک‌دل بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حقّ تسليم كرد.» ◽️سخن گفتن با سر پدر در برخى از كتاب‌ها، نقل شده كه دختر چهار ساله‌ى امام حسين (علیه‌السلام) با سر بريده‌ى پدر عزيزش چنين سخن مى‌گفت: «پدر جان! چه كسى تو را با خونت خضاب كرده است؟ پدر جان! چه كسى رگ‌هاى گردنت را بريده؟ پدر جان! چه كسى مرا در كودكى یتیم كرده است؟ اى پدر! چه كسى از يتيم نگه‌دارى كند تا بزرگ شود؟ اى پدر جان! چه كسى به فرياد اين زنان بدون پوشش مى‌رسد؟ اى پدر! چه كسى دادرسى اين زنان اسير را مى‌كند؟ پدر جان! چه كسى نظر مرحمتى به سوى اين چشم‌هاى گريان ما مى‌كند؟ اى پدر! كى به اين زنان بى‌صاحب و غریب توجه خواهد كرد؟ پدر جان! ما پس از تو كسى را نداريم. داد از غريبى و بى‌كسى؟ اى پدر! كاش من فداى تو شده و عوض تو مرا كشته بودند. پدر جان! كاش پيش از اين كور شده و تو را به اين حال مشاهده نكرده بودم. اى پدر جان! كاش مرا در زير خاک پنهان كرده بودند و نمى‌ديدم كه محاسن مباركت به خون خضاب شده باشد.» ◽️غسّاله و بدن نيلگون زن غسّاله ، مشغول غسل دادن كودك امام حسين (علیه‌السلام) بود. ولى ناگهان دست از كار كشيد. رو به زینب(س) كرد و گفت: اى بانوى بزرگوار! تو از حال اين كودک آگاهى. او بر اثر كدام بيمارى از دنيا رفته است؟ زينب(س) فرمود: چرا چنين سؤالى را مى‌پرسى؟ مگر در بدن او جراحتى ديده مى‌شود؟ گفت: تمام اندام اين دختر كبود است. اين كبودى، علامت كسالت مخصوصى مى‌باشد. زينب(س) با چشمان گريان فرمود: اى زن غسّاله! اين كودک هيچ گونه مريضى نداشت؛ اين لكّه‌هاى كبود و پوست نيلگون، اثر تازيانه‌ى دشمن است كه در راه کوفه و شام به او مى‌زدند. منابع: وقايع كربلا، شيخ عباس قمى، ص ۲۰۳. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص ۲۳۱. كامل بهايى، ج ۲، ص ۱۷۹. روضة الشهدا، ص ۴۸۴. انوار الشهادة، ص ۲۴۴- ۲۴۵. نفس المهموم، ص ۴۱۵. معالى السبطين، ج ۲، ص ۱۷۱. وسيلة الدارين، ص ۳۹۳. الوقايع و الحوادث، ج ۵، ص ۸۱. 🔖 ▪️ ▪️ 🖇 🖇 ┄┅┅┅┅❀🌹🌹🌹❀┅┅┅┄ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═┓ ❣️ @syadshyrazy3 ❣️ ┗━═━═━⊰✾✿✾⊱━━┛ 🍃 📌🍃