مردم معمولاً در روزهای قبل پس از منبر من باز هم می‌نشستند تا به سخنرانی شیخ کذایی گوش دهند؛ اما این‌بار برخاستند و با تحسین و تبریک و تایید به سوی من آمدند. من از شبستان خارج شدم و مردم نیز با من خارج شدند... پیش از آنکه بیرون بروم دیدم شیخ روی پله اول منبر ایستاده و از مردم خواهش می‌کند تا به اندازه ۱۰ دقیقه هم که شده بمانند... شاید فقط ۵۰ نفر ماندند پس از حدود یک ربع ... یک بار صدای فردی را شنیدم که خروش برآورد شده بود و حمله می‌کرد و سرزنش می‌کرد و دشنام می‌داد ... به بیرون نگاه کردم دیدم آقای کفعمی است که همچون شیر می‌غرد... از این صحنه شگفت زده شده بودم... بعدها فهمیدم که مرد بدنهاد، پس از من به منبر رفته و به آن قسم علمایی که مورد ستایش قرار دادم حمله کرده و دشنام گفته لذا راهی در مقابل آقای کفعمی نبوده جز اینکه در برابر این وضعیت طبق وظیفه شرعی خود عمل کند و همین کار را هم کرده من یقین کردم که شیخ کذایی پس از این حادثه، دیگر در زاهدان کارش تمام است. @t_manzome_f_r مجموعه تبیین منظومه فکری رهبری