📗بریده‌ای از جلسۀ سوم کتاب طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن ایمان از روی آگاهی برادران! ايمانِ ارزشمند، ايمان آگاهانه است، ايمانِ توأم با درك و شعور است، ايمانی‌ست كه از روی بصيرت، با چشم باز، بدون ترسِ از اشكال، به‌‌وجود آمده باشد. آن ايمانی كه فلان مرد مسلمان دارد، برای نگه‌داشتنش بايد بگویيم روزنامه نخواند، فلان كتاب را نخواند، در كوچه‌‌بازار راه نرود، با فلان‌‌كس حرف نزند، سرما و گرما نخورد، آفتاب و مهتاب نبيند، تا بماند؛ اين ايمان متأسفانه نخواهد ماند. ايمانی لازم است كه آن‌چنان آگاهانه انتخاب شده باشد كه در سخت‌‌ترين شرایط هم آن ايمان از او گرفته نشود. «اِلّا مَن اُكرِهَ وَ قَلبُهُ مُطمَئِنٌّ بِالايمانِ»(نحل، 106)، دربارۀ عمّار ياسر، آيۀ قرآن می‌‌گويد: اگر در زير شكنجه، برای خاطر آنكه دشمن را از خود لحظه‌‌ای منصرف كنی، يك جمله گفتی، بگو، ايمانِ تو ايمانی نيست كه با شكنجه از قلبت زائل بشود. آن ايمانی كه خَبّاب‌‌بن‌‌اَرَت دارد، آهن را داغ می‌‌كنند به گردنش می‌‌‌‌چسبانند، شوخی نيست، آهن گداخته را به بدنش نزديك می‌‌كردند و به پوست بدنش می‌‌‌‌چسبانيدند، اين به‌‌خاطر آن ايمان آگاهانۀ عميقش، دست برنمی‌‌داشت، ايمان اين است. ايمان از روی روشنی، از روی درك، از روی فكر، با محاسبه‌‌های صحيح وقتی‌‌كه انجام گرفت، آن‌‌وقت لازم نيست ما اين ايمان را در پارچه و در كهنه و در صندوقچه و در صندوق‌‌خانه بگذاريم كه مبادا گرما و سرما و گَردوخاك و غبار به آن آسيب برساند؛ آسيبی به آن نمی‌‌رسد. اين ايمان‌‌های ناشعورانه است كه آدم مدام دل‌‌دل دارد، دغدغه دارد؛ مبادا، مبادا، مبادا. اگر بخواهيم ايمان‌‌ها استوار باشد، اگر بخواهيم ايمان‌‌ها زائل نشود، اگر بخواهيم ايمان، ايمان آگاهانه باشد، بايد دائماً آگاهی بدهيم به آن‌‌كسانی‌‌كه می‌‌خواهيم مؤمن باشند. از آگاه شدنِ اينها واهمه نكنيم، از چشم‌‌و‌‌گوش بسته‌‌ماندن اينها لذت نبريم. راهش اين است تا خوب مايۀ آگاهی در مغزها و دل‌‌ها و فكرها به‌‌وجود بيايد و با آن آگاهی، يك ايمان صحيح، مستحكم، يك بتن‌‌آرمه در دل او بنا بشود، آن‌‌وقت با توپ شرَپنِل هم به‌‌قول جوان‌‌های قديمی‌‌، زائل‌‌شدنی نيست. اسلام می‌‌گويد ايمان، آگاهانه بايد باشد. اين آياتی كه در آخر سورۀ آل‌‌عمران است، ايمان آگاهانه را به ما معرفی می‌‌كند. @t_manzome_f_r