برشی از کتاب طبق فرهنگ قرآن و تعلیم قرآن، یک معنا بیشتر ندارد و آن این است که همچنانی که خدای متعال و خدای واحد و لاشریک‌له، عالَم را آفریده، انسان را آفریده، تدبیر خلق را به عهده دارد، گردش قوانین عالم در دست اوست، گردش قوانین جاریِ زندگی بشر هم در دست اوست... حالا اگر ما یک جامعه‌ای را پیدا کنیم در دنیا که آیات توحید را می‌خوانند، حتی نماز هم می‌خوانند، روزه هم می‌گیرند، قرآن هم می‌خوانند، اما قوانین کشورشان متّخذ از خدا نیست و قوانین الهی نیست، مجری این قوانین هم با ارزش‌های الهی انتخاب نشده _یعنی دارای علم و تقوا و زهد و پرهیز از گناه و این چیزها نیست_ آیا این جامعه، جانعه‌ی توحیدی است؟ آیا این مردم در آن جامعه می‌توانند بگویند که توحید خدا را قبول کرده‌اند و تن به وحدانیت الهی و حاکمیت الهی داده‌اند؟ کتاب عهد مشترک، ص۴۹ @t_manzome_f_r