📗بریده‌ای از جلسۀ هفدهم کتاب طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن هدف‌های نبوت آنى‌كه ما از قرآن مى‌‌فهميم اين است كه انبيا پاسخشان به اين سؤال كه چگونه مى‌‌شود انسان‌‌ها را ساخت؟ يعنى پيراست و آراست، پاسخشان به اين سؤال اين است كه بايد ، ، محيط متناسب درست كرد، تا انسان در اين محيطِ متناسب، نه يكي‌اش، نه ده‌‌تايش، نه هزارتايش بلكه گروه‌‌گروهش ساخته بشوند به خودىِ خود، با حرارت طبيعىِ نور نيّر معارف اسلامى. «اِذا جاءَ نَصرُ اللهِ وَ الفَتحُ * وَ رَاَيتَ النّاسَ يَدخُلونَ في دينِ اللهِ اَفواجاً»؛ در محيط جاهلى مكه، پيغمبر وقتى مى‌‌خواهد آدم درست بكند، مجبور است يكى‌‌يكى درست كند؛ براى خاطر اینکه از براى ايجاد آن‌‌چنان نظامى، يك عده خواص لازمند، يك عده سنگِ زاويه و زيربنا لازمند، اينها قبلاً دانه‌‌دانه درست مى‌‌شوند؛ اين منافات ندارد با نقشۀ كلى انبيا. پيغمبر براى اینکه سنگ‌‌هاى زاويۀ جامعۀ مدنى را درست بكند و بتراشد، مجبور است در مكه آدم‌‌سازىِ فردى بكند؛ يك‌دانه ابوذر؛ يك عبدالله‌‌مسعود، يكى ديگر، يكى‌ ديگر و ازاين‌قبيل، صد نفر، دويست نفر فوقش آدم درست مى‌‌كند. اينها مى‌‌شوند سنگ‌‌هاى بنا از براى تشكيل جامعۀ مدنى آينده، يعنى جامعۀ توحيدی و اسلامى. پيغمبر آنجا آن‌جورى يك‌دانه ‌‌يك‌دانه آدم درست مى‌‌كند، با چه زحمتى، با چه رنجى، با چه خون‌دلى! پدرها مانع مى‌‌شوند پسرها چيز بفهمند، پسرها دل به دنيا مى‌‌بندند، نمى‌‌آيند دنبال پيغمبر حرف ياد بگيرند، هركسى كه يك مقدارى گرايش پيدا مى‌‌كند، رنج‌‌ها و زحمت‌‌ها و خون‌دل‌هاست. اين كارها همه انجام مى‌‌گيرد، اما وقتى نوبت به مدينه مى‌‌رسد؛ آن جامعۀ الهى و اسلامى در مدينه تشكيل مى‌‌شود، پيغمبر در رأس آن جامعه است و حاكم به احكام و فرمان‌‌هاى خداست. آنجا، آن‌وقت خداى متعال اين‌جورى حرف مى‌‌زند: «اِذا جاءَ نَصرُ اللهِ وَ الفَتحُ» چون به يارى و پيروزى خدا برسد و فتح بيايد، «وَ رَاَيتَ النّاسَ يَدخُلونَ في دينِ اللهِ اَفواجاً» و ببينى مردم را كه فوج‌فوج به دين خدا داخل مى‌‌شوند. @t_manzome_f_r