🔰
افسانۀ پراید
✍️مهدی تدینی
🔘 بخش ۲ از ۲
🔸بگذریم...از افسانۀ پراید میگفتم... پراید هم همینقدر افسانهای است، چون هم ماندگار است و هم از شکلی به شکل دیگر درمیآید و درشکل دگردیسیشده بازمیگردد.در بدترین حالت، تنۀ ماشین را از پشت صندلی رانند برمیدارند و میشود وانت! این ماندگاری و توان دگردیسی اگر افسانهای نیست پس چیست؟
🔹دیگر ویژگی افسانهها این است که اغلب همۀ مردمان آن فرهنگ با آنها آشنایند.بعید است کسی دستکم چند داستان شاهنامه را نداند و بعید است هر آلمانی چند پرده از افسانۀ نیبِلونگِن را نداند و چینیها هم نیازی به یادآوری افسانه ندارند،همان اژدهای افسانهای خود را در دولتشان نگاه داشتهاند. از جهت آوازه، پراید از هر افسانهای افسانهایتر است.در گسترۀ ایران، سوراخسُمبهای هست که پرایدی سفید، چون قویی باوقار،آرمیده نباشد؟ نقاطی از ایران که هنوز آب و گاز و برق نرفته است،پراید رفته است! درست مانند افسانهها که پیش از رسیدن تمدن در هر منطقهای وجود داشته است،در هر کَپرنشین و دهکورهای.
🔸افسانهها عیاری تمامناشدنی دارند. هیچ چیز باعث نشد«افسانهها»از رونق بیفتند.نه دین و دینداری،نه رنسانس و روشنگری، نه علم و علمباوری.عیار افسانهها در گذر زمان کاهش نیافت، چهبسا چون افسانهها جنبۀ زینتی گرفتند، ماندگاتر و گرامیتر هم شدند؛ مانند طلا...طلا هزار سال بگذرد، طلاست؛بیبها که که نمیشود، ارزش عتیقه هم میگیرد،حتی اگر فقط برای زینت اندام باشد.شگفتا که پراید هم همین است.
پراید بیستوهفت سال پیش (۱۳۷۲) که آمد، دو میلیون تومان بود و امروز قیمتش به رغم گذر سه دهه، سی تا سیوپنج برابر شده و همچنان برای اکثریت جامعه همانقدر دستنیافتنی است که سه دهۀ پیش بود! نه از عیارش کم شد و نه از قدر و قیمتش... افسانهای نیست آیا؟
🔹از دیگر ویژگیهای افسانهها این است که گاه از سرمنشأ خود، یعنی جایی که نخستین بار آفریده شدهاند، فاصله میگیرند، میچرخند و میگردند و در نقطهای بس دور از خاستگاه خود منزل میکنند و فرهنگی را شکل میدهند. درست مانند پراید ما که به سفارش شرکت آمریکایی فورد ساخته شد و از ۱۹۸۶ در آمریکای شمالی فروخته میشد، اما چند دست گشت و کشتی سرگردانیاش بر ساحل ما لنگر انداخت.
💠 این است افسانۀ پراید و مایی که به قول حافظ «چون ندیدیم حقیقت ره افسانه» زدیم...
⚜️
@taammolat74