🔰دردهای انسان امروز برای اندیشیدن شایسته نیست؟ ✍️ حسین فلسفی 🔘 بخش 1 از 2 🔸با نگاهی به فهرست نوشته‌های سقراطی –افلاطونی می‌توان پی برد که آنان در پی گره‌گشایی از دشواریهای پیش روی انسان آن روزگار بوده‌اند و درست همان را خوانده‌اند: مسائلی مانند دین‌داری چیست؟ زیبایی چیست؟ داد چیست؟ دلیری چیست؟ وجود چیست؟ شعر چیست و شاعر کیست؟ فضیلت چیست؟ دوستی چیست؟ سیاست چیست و سیاست‌مدار کیست؟ فلسفه چیست و فیلسوف کیست؟ لذت چیست؟ نفس چیست قانون چیست؟ وجود چیست؟ دولت‌شهر چیست؟ و …. 🔹ارسطو با دشواری‌هایی رودرروست که با آن‌ها دست پنجه نرم کرده است و در حل آن‌ها سخت کوشیده است. بخشی از این مسائل همین فیلسوفان طرح کرده‌اند و سبب سرگشتگی اندیشمندان شده‌اند. 🔸از ارسطو به این‌سو، دیگر نه از طرح مسئله خبری هست و نه از حل مسئله و کار فلسفه شرحی است بر مسائلی که از آن دیروز بوده است؛ بر شرح‌ها شرح نوشته می‌شود و همچنان انگشت دردهان جوهر و عرض و ماده و صورت و عالم اشباح مجرده و… است فلسفه. ده‌ها هزار برگه شرح بر شرحِ شرحِ شرحِ فلان از بهمان کتاب که مسائل آن اندیشه را افسرده و جان را پژمرده می‌کند. 🔹آیا امروز فلسفه چیزی برای طرح کردن ندارد؟ آیا دردهای انسان امروزی برای اندیشیدن شایسته نیست؟ آیا محیط‌زیست نمی‌تواند اندیشه برانگیز باشد؟ آیا وجود انسان (اگزیستانس) همان بوده است یا درگذر زمان دگرگون‌شده است؟ آیا خشکیدن یا خشکاندن یک درخت برای تأمل بسنده نیست؟ 🔸از فلسفه انتظار می‌رود که بیافریند و خود برای آن راه‌حل پیشنهاد کند و با چنین کاری اندیشه را در خروش آورد، ولی امروز فلسفه چنان ترسو شده است و خود را نهان کرده است، درمانده ای است که باید درمان شود تا درمان کند. اگر این پیر فرتوت یاوه گو توان آفریدن بحران ندارد، دست‌کم باید بتواند در بحران‌ها خود را شریک کند و دستی بر آتش آن بگذارد. ✔️[ادامه دارد...] ⚜️ @taammolat74