🔰 درآمدی بر سنت‌گرایی 🔸حول و حوش اوایل قرن بیستم آرای افرادی مانند ، ، و آغازگر شماری از مباحث پیرامون سنت گرایی در غرب بود. اینان به این محور مبنایی اعتقاد داشتند که سنت، حقیقت وحی الهی است که در ابعاد وجودی انسان در هنر، علوم و صنایع جریان دارد. سنت گرایان معتقدند انسان با جدا شدن از آن مبنای الهی و تسلط و چیرگی بیش از اندازه بر عقل و خرد، از آن حقیقت نخستین و معرفت حقیقی جدا شده است. 🔹بنابراین در گردابی سیاه گرفتار آمده است؛ تبعات آن نیز همین بلایی است که مدرنیته بر سر بشر امروزی آورده است. این مسلک فکری گاه با وحدت متعالی ادیان و و شناسانده می شود و معتقدان به این مسلک را سنت گرا می نامند؛ اگر چه نباید فراموش کرد که این شیوه فکری در ابتدا به سهولت پذیرفته نشد؛ آثار گنون سال ها در اروپا ممنوع بود و کسی اگر از این شیوه فکری سخن می گفت به شدت طرد می شد. 🔸تحصل گرایان، پیروان پراگماتیسم و تجربی باوران از جمله کسانی بودند که با این نحله به شدت برخورد داشتند. شاید بتوان نخستین دشمن سنت را نامید که با عبارت می اندیشم پس هستم (Cogito ergo sum) چنان بهایی به عقل داد که حقیقت اولی را به فراموشی سپرد و آغازی شد برای ارائه نظریاتی که عقل را در آن جدی می پنداشتند. 🔹امروزه جریان در جهان بالغ بر پنجاه متفکر و نظریه پرداز زنده و مرده دارد. اندیشمندانی؛ اما در میان این نظریه پردازان تنها نام ایرانی ای که دیده می شود است که از اغلب سنت گرایان و نخستین نظریه پردازان سنتی درس گرفته است. ⚜️ @taammolat74