🔰 جریان‌شناسی فکری فردید ✍️ عبدالحسین خسروپناه 🔘 بخش 1 از 4 🔸فردید را می‌توان جزء دومین شخصیت تجددستیز و غرب ستیز در ایران معاصر دانست. او با آگاهی گسترده از تاریخ غرب و جریان های فلسفی و سیاسی و هنری آن، جریان غرب ستیزی فلسفی را در ایران بنیاد نهاد. فردید با رویکرد فلسفه به نقد غرب و مشکلات دیگر جامعه ایران پرداخت ولی به گفتار بیش از نگارش اهمیت میداد. فردید بر شخصیت های متعددی از جمله جلال آل احمد و شهید آوینی هم تأثیر گذاشت، به گونه ای که می توان جلال را منعکس کننده اندیشه های فلسفی فردید اما در قالب های ادبی و شهید آوینی را منعکس کننده اندیشه های فلسفی فردید در عرصه هنر دانست. 🔹دکتر فردید از میان جریان خلقی چپ و راست به نقد جریان راست به نمایندگی کارل پوپر که به دنبال حفظ وضع موجود و دفاع از گذشته بودند، می پردازد و از جریان چپ مارکسیستی و مدافع مبارزه و انقلاب حمایت می کند و آنها را به صراط مستقیم نزدیک تر می شمارد البته این قضاوت فردید نسبت به مارکسیسم را باید با حذف خود بنیادی و طاغوت زدگی از مارکسیسم مورد توجه قرار داد. 🔸فردید با راست های چپ نما که تنها جوانان را به اعتراض دعوت و نئومارکسیست های حوزه فرانکفورت که دست نشانده امپریالیسم و عامل تفرقه و شکاف میان مارکسیسم هستند، مخالفت می ورزد؛ زیرا وی هر جریان موافق با وضع موجود را طاغوت معرفی می کند. بر این اساس، به دفاع از امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی می پردازد. و آن را زمینه مساعدی برای انقلاب امام عصر (عج) می شمارد. 🔹فردید را به جهت اندیشه ضد مدرنیسم و تکنولوژی، باید ذوب در هایدگر، فیلسوف آلمانی دانست. این شیفتگی سبب شد تا در سال ۱۳۳۰ به عنوان مهم ترین شارح هایدگر در ایران معرفی شود. وی با این وجود بر این باور بود که هایدگر در مقام تفکر خویش از ادراک تام و تمام و اصیل نور محمدی و ظلمات عصر غیبت بقیه الله در آخرالزمان که در ساحت دینی می توان در کش کرد، محروم بود. ⚜️ @taammolat74