🔰
جریانشناسی فکری فردید
✍️ عبدالحسین خسروپناه
🔘 بخش 2 از 4
🔸فردید را می توان مخالف دین پژوهی فلسفی با رویکرد مشایی و حکمت متعالیه دانست؛ زیرا وی بر این باور است که فلسفه و انسان یونانی مظهر طاغوت است. او، غرب زدگی معاصر را تابع غرب زدگی یونان می داند و از آن به «غربزدگی مضاعف» تعبیر می کند او معتقد است که با پیدایش فلسفه یونانی ماه واقعیت طلوع و خورشید حقیقت غروب کرده، و از آن پس شرق که لب الباب کتب آسمانی و وحی الهی است، زیر پرده های اختفاء غرب قرار گرفته است.
🔹فردید را می توان مخالف دین پژوهی فلسفی با رویکرد مشایی و حکمت متعالیه دانست؛ زیرا وی بر این باور است که فلسفه و انسان یونانی مظهر طاغوت است. او، غرب زدگی معاصر را تابع غرب زدگی یونان می داند و از آن به «غربزدگی مضاعف» تعبیر می کند او معتقد است که با پیدایش فلسفه یونانی ماه واقعیت طلوع و خورشید حقیقت غروب کرده، و از آن پس شرق که لب الباب کتب آسمانی و وحی الهی است، زیر پرده های اختفاء غرب قرار گرفته است.
🔸به نظر می رسد فردید تلاش می کرد در برابر گفتمان کلامی مطهری و گفتمان سیاسی مصدق و گفتمان ایدئولوژیک شریعتی، گفتمان متافیزیکی را ارایه کند. گفتمان متافیزیکی فردید به تبعیت از هایدگر و سارتر، نوعی مواجهه و رویارویی با وجود في نفسه بود. وی، غرب و شرق را دو آنتولوژی و دو گونه فهم از وجود في نفسه می دانست که خودشان را در دو سنت، تاریخ، فرهنگ، تمدن و نظام اجتماعی گوناگون آشکار کرده اند. فردید با همین رویکرد با غرب مقابله می کرد، نه با رویکردی که جلال از غرب زدگی داشت و آن را تا سطح فکلی ها تنزل می داد.
🔹فردید بر این باور است که هر کس در فلسفه، تاریخ و حکمت تاریخ را طرح نی طاغوت زده است. غفلت از ادوار و اکوار تاریخی و غفلت از تذکر به اسماء و تحل اسماء الله در تاریخ و غلبه اسماء بر فکر و دل انسان، طاغوت زدگی است. مکتب ابن عربی از نظر هویت غیبیه و ظهور اسماء و تجلیات او دفاع می کند و میان اسم و صفت فرق می گذارد.
⚜️
@taammolat74