🔸 با ظهور صنعت چاپ اين روند تنزلی به شکل بی سابقه ای تشدید شد. در دو قرن نخست به جای نوشتن می بايست مطالب را به ذهن می سپردند و بيش و پيش از نوشتن می بايست انواع دانش ها را فرا می گرفتند و در قلب و روح و جانشان به وديعت می گذاشتند. آنچه نوشته می شد به دليل کمبود و گرانی کاغذ می بايست خيلی اهميت می داشت و به بهایی که برای کاغذ و برای نوشتن لازم بود پرداخت شود می ارزيد. نه هر چيز بی مايه ای نوشته می شد و نه هر چيز بی ارزشی خوانده می شد. علم و دانش گنجی بود که بايد در سر درس بزرگان می آموختند و آن را به "مذاکره" برای خود پايدار می کردند. ابتکار و اجتهاد و نوآوری پايه و مايه نوشتن بود. بعدا که کاغذ ارزان شد و سهل الوصول داستان به تدريج فرق کرد و "علوم" ارزان شد. از صدها نوشته در يک فن به زحمت يکی به نوشتن و خواندنش می ارزيد. تعبيری از اوزاعی، فقيه معروف شام در قرن دوم در دست است بدين قرار: ما زال هذا العلم عزيزا يتلقاه الرجال حتى وقع في الصحف ، فحمله أو دخل فيه غير أهله. واقعيت اين است که هر دانشی را تخصص و اهلی بايد و شايد. خواندن بر نوشتن مقدم است و برای هر صفحه که می نويسی بايد صد صفحه خوانده باشی. فضای مجازی در روزگار ما کاغذ و قلمی رايگان در اختيارمان قرار داده است. بايد از آن فرصت ساخت برای خواندن بيشتر و نه "هفتاد من کاغذ" نوشتن. فضای فارسی مجازی اين روزها پر شده است از اظهار نظرهای بی پشتوانه درباره دين و فرهنگ و سياست و تاريخ. کمی هم به فکر نسل های آينده باشيم. زنده باد خواندن و فراگرفتن... 🆔 @lotfi74