💠 نکاتی در باب من از استعاره یا ایده کتاب شیخ اشراق شهاب‌الدین سهروردی، «عقل سرخ»، استفاده می‌کنم. به نظر می‌رسد در ادامه مسیر حکمت اسلامی بعد از ابن‌سینا، سهروردی در «عقل سرخ» تلاش می‌کند به‌طور واقعی طرح معرفت و انسانی را که تحقق وجودی دارد، دنبال کند. اگر با نگاه تطبیقی بنگریم، این موضوع با پروژه ایده‌آلیسم آلمانی بسیار مشابهت دارد. با این تفاوت که مشکل ایده‌آلیسم آلمانی -که آن هم تعالی‌گرایی و تحول‌پذیری و تحقق وجودی را دنبال می‌کرد- این بود که «خودآگاهی انسان» را به مثابه «غایت تاریخ» در نظر می‌گرفت اما نهایتا آن را در «فرد» می‌دید و نمی‌توانست با «جامعه»، «امت» و «تمدن»، رابطه رئالیستی برقرار کند. بنابراین معتقدم در پدیدارشناسی انسان و معرفت در کتاب «عقل سرخ» سهروردی، که مثال‌واره‌ای از حکمت اسلامی است، انسان و معرفتی است که تحقق وجودی پیدا می‌کند و تحقق وجودی در معنای اتّمش خودش را در مفهوم «شهادت» پیدا می‌کند. شهادت، یک مرتبه بسیار حقیقی از تحقق وجودی است که متاسفانه آن وجه ناسوت‌گرایانه‌ فرداندیشانه‌اش، در برخی رهیافت‌های ایده‌آلیستی به خودکشی تبدیل می‌شود. این فراتر از جامعه‌شناسی خودکشی است، در واقع پدیدارشناسی خودکشی هم شرایطی است که به دنبال تحقق وجودی بود اما ما در حکمت اسلامی نقطه اوج تحقق وجودی را در شرایطی می‌دانیم که انسان کامل به این تحقق وجودی و «فنا» می‌رسد و مفهوم «فنای اجتماعی» رخ می‌دهد. ✍️ سید مجید امامی ⚜️ @taammolat74