🔰
اهمیت شجریان بودن
✍️ محمدحسین میربابا
🔘 بخش 1 از 2
🔸
#شجریان «امر زیبا» را به «امر متعارف» پیوند زد. این درحالی است که «امر زیبا» در برابر «امر متعارف» مقاومت میکند. درواقع سنجش هنر بهمثابه عنصر خالقانه از بازنمایی، آن را به امر زیبا پیوند میزند.
🔹اینجاست که امر زیبا همواره واجد سویه مقاومت است. مقاومت در برابر تعریفی که گفتمان قدرت چه در ساحت حاکمیت و چه ساحت عرف عمومی از هنر دارد. هنر شجریان روح گذشته تاریخی یک سرزمین را در بستر دوران معاصر که گامهای سریعی به سمت مدرنیزایسون دستوری برمیداشت احضار کرد.
🔸این گامها با وقوع انقلاب ناگهان از حرکت ایستادند و نوعی میل به رجعت به گذشته که برگرفته از رویکرد جدید گفتمان حاکم بود در وضعیت پساانقلابی دیده میشد. اما این گذشته نه تنها نسبتی با جغرافیای سرزمینی ایران نداشت بلکه در صدد نفی تام و تمام گذشتهی تاریخی-ملی با عناوین ارتجاعی و طاغوتی بود.
🔹اینجا حضور و کار هنرمندی مانند شجریان پررنگ تر مینمود. چرا که امر متعارفی که شجریان به آن مبادرت میورزید دقیقا درپی احضار گذشتهای بود که حاکیت در صدد نفی و پاک کردن آن بود. دقیقاً در چنین دقیقهای است که شجریان کار خودش را با فردوسی مقایسه میکند. اگر فردوسی زبان فارسی را از گزند نابودی در امان داشت، شجریان این رسالت را در ارتباط با موسیقی بر دوش خود احساس میکرد. کاری که تا حد زیادی از عهدهی آن برآمد.
💢 این دقیقاً لحظهی مقاومت در برابر وضعیت موجود است و هنر شجریان واجد سویهای کنشگر شده و «امر زیبا» از دل این مقاومت بیرون زده است. اما نکته اینجاست که هنر شجریان (موسیقی سنتی) در ذات خودش کمتر واجد نیروی اساسی در پیوند میان معاصریت به عنوان جانِ «امر زیبا» و هنر موسیقی بوده است.
✔️ [ادامه دارد...]
⚜️
@taammolat74