🔰 نقدی بر نوشته دکتر محدثی در باب نسبت دین و هنر از منظر شریعتی
✍️ رسول لطفی
🔘 بخش 2 از 2
💢اساس اشکال ما به این صورتبندی نظری شریعتی نیز در همینجاست که ایشان سعی دارد با نگاه اگزیستانسیالیستی تقریری از دین ارائه کند و این اول مشکل است! چراکه نظام معرفتی دین به اغماء میرود. تلقی و تلاش دکتر محدثی در جامعهشناسی دین اساسا نفی قرائت متافیزیکی از دین و نوعی برجستهسازی پوزیتویستی و پدیدارشناسانه از دین است.
🔹در انسانشناسی دینی انسان موجودی است که ودیعه الهی پیشاپیش درونش نهاده شده و سرنوشت او از قبل در عالم زر رقم خورده است. وقتی که از انسان به شکل متافیزیکی آن سخن گفته میشود، این انسان باید در جهان به امر متافیزیکی برگردد. ماوراء از قبل در تفکر و تفسیر دینی سنتی ما مفروض است و لذا نوع نگاه ما در نسبت بین دین و هنر کاملاً متافیزیکی است، حال آنکه در جهان مدرن تفکر متافیزیکی مجالی برای باورپذیری ندارد و اندیشمندانی چون هابرماس از بحران تفکر متافیزیکی حرف زدهاند.
🔸«چارلز تیلور» در کتاب «عصر سکولار» وقتی از شرایط کنونی حرف میزند میگوید تبیینهای استعلایی از جهان دیگر امروز قابل پذیرش و باور نیست و اندیشه دینی اگر بخواهد ادامه حیات دهد باید در چهارچوب درونماندگار عرضه شود. چرا که انسانها آمادگی پذیرش اینگونه حرفها را ندارند و متفکرانی که چنین سخنهایی بیان میکنند آب در هاون میکوبند. به گفته وی، شریعتی از جمله متفکرانی است که این موضوع را فهمیده و تلاش میکند اینگونه از دین سخن نگوید او از دین درونماندگار حرف میزند. بنابراین اشکال اساسی که در تقریر شریعتی وجود دارد، نوعی سکولاریسم معرفتی در حوزه دین است.
📚 دیدهبان اندیشه، شماره 9
⚜️
@taammolat74