🔘ذوق نظریهپردازی ما!
🔹«به طور خلاصه چند نقد به جریان روشنفکری (در ایران پس از انقلاب) دارم.
1️⃣ اول اینکه با هم گفتگو نمیکنند و سریع دچار خشونت کلامی میشوند. روشنفکران به جای آنکه به تحلیل جامعه خود بپردازند وارد جنگ با همدیگر شده و علیه هم لشکرکشی میکنند.
2️⃣ دوم اینکه متاسفانه اکثر روشنفکران بین «حقیقت» و «محبوب مردم بودن» اولویت را به دومی میدهند و به همین دلیل در برخی موارد مجبور میشوند حقیقت را کنار گذاشته و دنبال مردم بدوند. این در حالی است که به نظر میرسد روشنفکر باید حقیقت را بگوید؛ هرچند حقیقت همچون طفل حرامزادهای باشد که منجر به بدنامی مادر شود.
3️⃣ سوم اینکه خیلی از روشنفکران مشغول بندبازی و شارلاتانیسم هستند. اگر به فضای هیئت علمی دانشگاهها نگاه کنید، میبینید جدا از اساتید خنثی و منفعل، اکثریت آنها تمایلات مذهبی، اصلاحطلبی و یا چپ دارند. اما هرسه گروه در این نکته که مسائل مسائل اصلی را کنار گذاشته و شکافهای فرعی را فعال کنند باهم همپیاله هستند.
4️⃣ چهارم اینکه روشنفکران ایرانی عقده و عطش عجیبی دارند یک نظریه یا حداقل یک اصطلاح به نام خود ثبت کنند. دور از شان خود میبینندکه بگویند من پیرو اندیشههای جان استوارت میل، کانت، فوکو ویا هوادار فلان نظام سیاسی وجود در دنیا هستم.»
📝ماهنامه زمانه، شماره 1، دوره جدید، در گفتگو با نظام بهرامی کمیل