🔰 جریان نوصدرایی و حکمت صدرایی ✍️ حجت‌الاسلام خسروپناه 🔸فلسفه نوصدرایی بالندگی و تکامل فلسفه صدرایی است و نه انحراف از آن. آقاعلی حکیم آغازگر پیدایش حکمت نوصدرایی است و در اندیشه خود فلسفه صدرایی را با فلسفه غرب درگیر کرده و کوشیده است تا به پرسش‌های فلسفه‌های معاصر پاسخ دهد. اما موسس حقیقی فلسفه نوصدرایی علامه طباطبایی است که فلسفه صدرا را با مکاتب ماتریالیستی، مارکسیستی و دیگر مکاتب نوظهور غربی درگیر کرد. 🔹البته نه بدایه آغاز فلسفه است و نه نهایه پایان آن؛ و پس از علامه بزرگانی چون علامه مصباح یزدی، علامه جوادی آملی، علامه حسن‌زاده آملی، آیت‌الله سبحانی، عبدالرسول عبودیت و دیگران این راه را ادامه داده و تکمیل کرده‌اند و اوج بالندگی و شکوفایی فلسفه صدرایی به دوران بعد از انقلاب و اسلامی مربوط می‌شود. 🔷🔷 ویژگی‌های بارز حکمت نوصدرایی 🔸نخستین ویژگی این فلسفه آن است که مانند حکمت صدرایی طرفدار رئالیسم معرفتی و مبتنی بر بدیهیات است و نسبی‌گرا و شکاک نیست و در عین حال ادعا ندارد که می‌توان با استدلال عقلی همه حقایق عالم را درک کرد. دوم آنکه در حکم نوصدرایی مانند حکمت صدرایی قرآن و برهان و عرفان از هم جدایی ندارند هر چند شیوه به کار گیری این سه در اندیشه اساتید برجسته معاصر یکسان نیست. 🔹سومین ویژگی بارز حکمت نوصدرایی آن است که در مقابل چندین جریان فکری قرار گرفته است. نخست مکاتب غربی هستند که همگی مبتنی بر اصلی به نام سوبجکتیویسم هستند و با توجه به مبانی اومانیستی خود انسان را تنها فاعل شناسا تلقی می‌کند و بقیه مفاهیم دیگر اعم از دین و خدا و... متعلق این فاعل‌شناسا هستند. 💢 ملاصدا سوبجکتیویست نیست که انسان را تنها فائل شناسا بداند و وحی را فاعل شناسای مستقل در کنار انسان تلقی می‌کند. بنابراین حکمت نوصدرایی کاملا در تقابل با سوبجکتیویسم و در نتیجه جریان روشنفکری اعم از سکولار و دینی است. متاسفانه همه روشنفکران دینی معاصر ما اعم از شریعتی، بازرگان، سحابی، سروش و... فاعل شناسای انسانی را اصل گرفته و دین را تابع آن قرار دادند و این همان التقاطی بود که شهید مطهری مطرح کرد. ⚜️ @Taammolat74